دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

قطع (20)

شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۹، ۱۸:۰۷

اشکال دیگر مرحوم استاد این بود که: قطع به حکم دیگر خودش معنا ندارد حجّت باشد؛ چون نتیجه‌اش خود حکم است و چیزی نیست که به‌اصطلاح کبرای قیاس استنتاج حکم شرعی فرعی کلّی قرار بگیرد. ما توضیحاً عرض کردیم: این اشکال مبتنی بر حجّیّت ذاتی قطع است، امّا اگر ما حجّیّت قطع را عقلایی ـ یعنی: تابع شرایط جامعه‌ها و قوانین ـ دانستیم فرق می‌کند. ممکن است در یک قانونی قطع حجّت باشد و در یکی نباشد و اصولاً این را ادّعا کنیم که قانون می‌تواند در مباحث اعتبارات در مراتب حجّیّت امری مثل قطع هم تصرّف کند و مثلاً بگوید: اگر قطع از فلان سبب حاصل شد حجّت است، وگرنه حجّت نیست. یا: اگر قطع برای فلان شخص پیدا شد حجّت است، برای شخص دیگر حجّت نیست، و... .

 اگر این طور شد، انصافاً بحث از حجّیّت قطع مثل بحث حجّیّت خبر واحد خواهد بود. تنها فرق این است که حجّیّت قطع را که عقلایی است عامّۀ عقلا به‌طور طبیعی به خاطر این‌که اختلال نظام لازم نیاید قبول کردند ـ حالا ممکن است یک عدّه‌ای در یک جامعه‌ای قبول نکنند ـ، امّا مثلاً خبر واحد، یا اجماع، یا فتاوای علما و یا فتاوای مشهور  را عامّه قبول نکردند؛ مثلاً همین شهرت فتوایی فهم عقلایی هم دارد و این طور نیست که باید تعبّدی باشد. فرض کنید در مطلبی اگر 7 ـ 8 نفر از بزرگان و متفکّران و مفسّرانِ کلام مارکس حرفی را به او نسبت دهند، در پیش عقلا رسم است که می‌گویند: کلام مارکس هم همین است. یا مثلاً اگر 30 ـ 40 نفر از بزرگان احناف (حنفی‌ها) مطلبی را بگویند ـ هرچند خود او هم نگفته باشد ـ، می‌گویند: چون اینها روی مبنای ابوحنیفه این مطلب را گفتند، پس فتوای ابوحنیفه این است. بله، این قطع‌آور نیست، امّا این طور هم نیست که اصلاً پیش عقلا حجّت نباشد. ممکن است شارع آن را امضا کند و بگوید: بله، درست است و هر چه که مشهور شد را شما می‌توانید شرعاً نسبت دهید.

 پس غیر قطع هم صلاحیّت اعتبار دارد و با این تفکر صلاحیّت اعتبار قطع مربوط به عامّۀ مردم است و ممکن است در یک جامعه‌ای روی آن خصوصیّات فرهنگی و تمدّنی که دارند قطع حجّت نباشد و مثلاً لازم بدانند که مطلب مستقیماً از مبدأ قانون‌گذاری گرفته شود. نه محالی لازم خواهد آمد و نه اختلال نظامی. این صلاحیت‌های اجتماعی (قدرت‌ها و قابلیّت‌ها) است که عوض می‌شود.

بحث ما در حجّیّت قطع از این قرار است و چون در اعتبارات قانونی در زاویۀ خاصّی قرار می‌گیریم ، قائل شده‌‌اند که قطع حجّیّت پیدا کرده، امّا این طور نیست که حجیت ذاتی آن باشد و در غیر این صورت اجتماع نقیضین و اجتماع ضدّین لازم آید. در بحث‌های گذشته کراراً عرض کردیم: اصلاً در علوم حقیقی قطع حجّیّت ندارد و بحث حجّیّت مطرح نیست، بلکه تمام بحث‌ها روی واقع‌گرایی است.

 

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج اصول، 20/ 1/ 1390)

 

اصول

قطع

حجیت قطع

توضیح بیشتر مبتنی بودن یک اشکال بر حجیت ذاتی قطع

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

قطع (20) :: دروس استاد عرفانیان