دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

قطع (29)

يكشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۹، ۱۷:۳۶

2. مطلب دوم راجع به لسان ادلّه است، که در آن یقین و علم اخذ شده. حتی در حدیث عمر بن حنظله (یا روایت ابو خدیجه) آمده: «فانظروا إلی رجل منکم یعلم شیئاً من قضائنا ـ یا قضایانا ـ » یا «یعلم شیئاً من أحکامنا » و بحث اساسی سر این است که آیا یقین و شکّ عامی یا مقلّد هم مشمول این ادلّه می‌شود، یا نه؟

عرض کردیم: طبق تصوّر ما لسان روایات را باید گوناگون معنا کرد. در بعضی موارد شامل علم به تقلید هم می‌شود. مثلاً در «طلب العلم فریضةٌ علی کلّ مسلم» یعنی: بر انسان واجب است علم را فرابگیرد. حال اگر مجتهد است، به ادلّه مراجعه کند، وگرنه به فتوای مقلَّد و مجتهدش مراجعه کند و از او یاد بگیرد. حتی در آن عبارت مرحوم صدوق که: «مذاکرۀ علم در لیالی قدر افضل است»، ظاهراً «مذاکرۀ علم» شامل علم مقلّد هم می‌شود که مثلاً چند مقلّد جمع شوند و رساله‌ها را بیاورند و شب قدرشان را صرف بررسی عبارات کنند.

اما گاهی خصوصیّاتی در مقام اقتضا می‌کند که تنها فقیه مراد باشد. مثلاً مرحوم صاحب «جواهر» ـ و قبل از ایشان محقّق قمی ـ می‌گویند: ممکن است قاضی مقلّد و یک تقلید صحیح داشته باشد و احکام دیات و حدود و اجرای احکام را از مجتهد خودش یاد بگیرد و بفهمد و همان احکام فقیهش را پیاده کند؛ چراکه بر او هم «یعلم شیئاً من قضائنا» صدق می‌کند. در مقابل، طرف دیگر می‌گوید: در این گونه موارد اگرچه مقلّد هم درجه‌ای علم دارد، لکن از او منصرف است؛ یعنی: در حقیقت جاهایی ـ مثل: «اللّهمّ ارحم خلفائی الذین یأتون من بعدی ویروون حدیثی» ـ که می‌خواهند ارزش خاصّی روی علم بار کنند، نمی‌توان مثلاً گفت: «یروون سنّتی» یک عامی صرف که فقط کمی عربی بلد است یا حتی عرب است و کتاب «کافی» را باز می‌کند و می‌خواند (یروی کتاب «کافی» را)، پس بگوییم: این خلیفۀ رسول الله  (صلی الله علیه و آله) است و «اللّهمّ ارحم خلفائی» شامل او می‌شود، بلکه این جور جاها این لفظ انصراف دارد و در «اللّهمّ ارحم خلفائی الذین یأتون ویروون سنّتی ویعلّمونها الناس» تعلیم و علم (یعلّمونها) شامل تقلید نمی‌شود نمی‌شود یک روز بگوید: «فتوای مجتهد من این است، پس سنّت رسول الله  (صلی الله علیه و آله) این است» و به مردم تعلیم کند. بعد که مجتهدش فتوایش عوض شد، یا این مجتهد مرد و به مجتهد دیگر رجوع کرد بگوید: «نه، سنّت رسول الله  (صلی الله علیه و آله) این است» و این را به مردم تعلیم کند. «علم شیئاً من أحکامنا» و «یعرف شیئاً من قضائنا» اصلاً از این فرض انصراف دارد.

 

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج اصول، 21/ 1/ 1390)

 

اصول

قطع

حجیت قطع

اختلاف لسان ادله‌ای که در آنها یقین و علم اخذشده

(قسمت اول)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

قطع (29) :: دروس استاد عرفانیان