قطع (29)
2. مطلب دوم راجع به لسان ادلّه است، که در آن یقین و علم اخذ شده. حتی در حدیث عمر بن حنظله (یا روایت ابو خدیجه) آمده: «فانظروا إلی رجل منکم یعلم شیئاً من قضائنا ـ یا قضایانا ـ » یا «یعلم شیئاً من أحکامنا » و بحث اساسی سر این است که آیا یقین و شکّ عامی یا مقلّد هم مشمول این ادلّه میشود، یا نه؟
عرض کردیم: طبق تصوّر ما لسان روایات را باید گوناگون معنا کرد. در بعضی موارد شامل علم به تقلید هم میشود. مثلاً در «طلب العلم فریضةٌ علی کلّ مسلم» یعنی: بر انسان واجب است علم را فرابگیرد. حال اگر مجتهد است، به ادلّه مراجعه کند، وگرنه به فتوای مقلَّد و مجتهدش مراجعه کند و از او یاد بگیرد. حتی در آن عبارت مرحوم صدوق که: «مذاکرۀ علم در لیالی قدر افضل است»، ظاهراً «مذاکرۀ علم» شامل علم مقلّد هم میشود که مثلاً چند مقلّد جمع شوند و رسالهها را بیاورند و شب قدرشان را صرف بررسی عبارات کنند.
اما گاهی خصوصیّاتی در مقام اقتضا میکند که تنها فقیه مراد باشد. مثلاً مرحوم صاحب «جواهر» ـ و قبل از ایشان محقّق قمی ـ میگویند: ممکن است قاضی مقلّد و یک تقلید صحیح داشته باشد و احکام دیات و حدود و اجرای احکام را از مجتهد خودش یاد بگیرد و بفهمد و همان احکام فقیهش را پیاده کند؛ چراکه بر او هم «یعلم شیئاً من قضائنا» صدق میکند. در مقابل، طرف دیگر میگوید: در این گونه موارد اگرچه مقلّد هم درجهای علم دارد، لکن از او منصرف است؛ یعنی: در حقیقت جاهایی ـ مثل: «اللّهمّ ارحم خلفائی الذین یأتون من بعدی ویروون حدیثی» ـ که میخواهند ارزش خاصّی روی علم بار کنند، نمیتوان مثلاً گفت: «یروون سنّتی» یک عامی صرف که فقط کمی عربی بلد است یا حتی عرب است و کتاب «کافی» را باز میکند و میخواند (یروی کتاب «کافی» را)، پس بگوییم: این خلیفۀ رسول الله (صلی الله علیه و آله) است و «اللّهمّ ارحم خلفائی» شامل او میشود، بلکه این جور جاها این لفظ انصراف دارد و در «اللّهمّ ارحم خلفائی الذین یأتون ویروون سنّتی ویعلّمونها الناس» تعلیم و علم (یعلّمونها) شامل تقلید نمیشود نمیشود یک روز بگوید: «فتوای مجتهد من این است، پس سنّت رسول الله (صلی الله علیه و آله) این است» و به مردم تعلیم کند. بعد که مجتهدش فتوایش عوض شد، یا این مجتهد مرد و به مجتهد دیگر رجوع کرد بگوید: «نه، سنّت رسول الله (صلی الله علیه و آله) این است» و این را به مردم تعلیم کند. «علم شیئاً من أحکامنا» و «یعرف شیئاً من قضائنا» اصلاً از این فرض انصراف دارد.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج اصول، 21/ 1/ 1390)
اصول
قطع
حجیت قطع
اختلاف لسان ادلهای که در آنها یقین و علم اخذشده
(قسمت اول)