دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

قطع (54)

يكشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۹، ۲۱:۵۸

چنان که گفتیم مرحوم شیخ (قده) بعد از این‌که این چند رساله را در اصول مرقوم فرمودند (رسالة حجّیّة المظنّة، رسالة‌ البراءة والاشتغال، رسالۀ استصحابیّه، رساله‌ای در تعادل و ترجیح) بعدها شاگردان ایشان این رسائل را با هم ضمیمه کرده و به‌صورت یک کتاب واحد درآوردند و بعد تغییراتی هم به لحاظ تقسیم‌بندی مباحث انجام دادند؛ مثلاً در رسالۀ حجّیّة المظنّة بعد از این‌که این حالات سه گانه (قطع و ظنّ و شک) را برای مکلّف نوشته  و اشاره‌ای به مجاری اصول شده، فرموده‌اند: «وأمّا القطع»، اما بعدها به‌جای «وأمّا ‌القطع» نوشتند: المقصد الأوّل فی القطع. چون رساله‌ها یک کتاب شد، مجبور شدند یک هماهنگی بین این رساله‌ها ایجاد کنند که بعدها هم به «رسائل» شیخ و یا بر اثر نام‌گذاری یکی از شاگردان ایشان به «فرائد الأُصول» معروف شد.

در اصل تدوین «رسائل» این مقصدبندی مطرح نبود و هدف من از این بحث که این جا کراراً عرض کردم این بود که این تقسیم‌بندی مرحوم شیخ بعدها سبب شد که کسانی مثل «کفایه» و دیگران که بعد از شیخ آمده‌اند مجموعۀ این بحث «رسائل» را در 3 مقصد اصول جا داده‌اند و 3 تا از مقاصد اصول موضوع این چهار رساله شد:

1.  حجج و اَمارات که قطع و ظن را آوردند.

2.  اصول عملیّه که شک را آوردند.

3.  تعارض (تعادل و ترجیح) که رسالۀ آخر شیخ بود. (1)

لذا در تنظیم‌بندی اصول بعد از شیخ (رض) 3 مقصد به این ترتیب از این چهار رسالۀ ایشان درآوردند که مثلاً 3 مقصد کتاب «کفایه» (مقصد ششم و هفتم و هشتم) همین چهار رسالۀ شیخ است. 5 مقصد هم در مباحث به‌قول آقایانِ قدیم جلد اوّل یا مباحث ظهورات آورده‌اند (اوامر و نواهی و مفهوم و عامّ و خاصّ و مجمل و مبیّن) که مجموع شد 8 مقصد و مقدّمه هم (در معنای حرفی و مشتقّ و...) ملحق به ظهورات شد.

 بعدها اصل این روح تقسیم محفوظ ماند، اما مثل مرحوم آشیخ محمّدحسین اصفهانی پیشنهاد دادند که تعارض روایات جذب بحث حجج و امارات و تعارض اصول جذب بحث اصول شود و مقصد هشتم کنار برود. البتّه مرحوم اصفهانی یک مقداری هم در تقسیم مباحث الفاظ تغییراتی دارند، لکن روح بحث‌های اصولی شیعه تقریباً همین است.

حال به‌طور طبیعی وقتی در اصول بحث می‌کنیم، الآن هم گاهی صحبت این می‌شود که مثلاً چیزی به نام «فلسفۀ اصول» اضافه شود که به‌معنای روح حاکم بر ابحاث اصول است. این مباحث فی نفسه مباحث خوبی است، اما نیاز به تدوین علم مستقل ندارد؛ چون علوم اعتباری موضوع واحد و معیّنی ندارد (از قبیل طبّ و مثلاً فیزیک و شیمی نیست که دارای موضوع معیّنی باشد) و طبیعت علوم اعتباری طبق اهداف آن علم تغییر شکل می‌دهد، لذا باید اهداف و اغراض را حساب کنیم. خب، ما که نیاز داریم مسائلی را که به عنوان یک روح حاکم بر جمیع مسائل اصول است بررسی کنیم، آنها را در خود اصول می‌آوریم و دیگر نیاز به یک علم مستقلّی نیست.

 

پانوشت:

 

(1) سابقاً عرض کردم: اسامی مختلفی برایش گذاشته‌اند. شاید مثلاً تعارض ـ یا «تعارض الأدلّه» به تعبیر بعضی‌ و یا «تعارض» مطلق ـ بهتر باشد.

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج اصول، 3/ 2/ 1390)

 

تاثیر تبویب کتاب رسائل بر اصول متاخر شیعه

لزوم یا عدم لزوم اختصاص دادن بحثی مستقل به فلسفۀ اصول

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

قطع (54) :: دروس استاد عرفانیان