تعریف جامع و مانع
سالهایی را که در محضر حضرت استاد موسوی تهرانی درس میخواندم خوب به خاطر دارم. چنان با حرارت درس میفرمود و بهاصطلاح پنبۀ عبارتها را میزد که رفقا به شوخی میگفتند: اگر شیخ انصاری زنده شود خودش یک بار دیگر کتاب «رسائل» را پیش ایشان درس خواهد گرفت. «کفایۀ» آخوند که دیگر در دستانش مانند موم شده بود. یکی از یادگارهایی که همیشه از محضر مبارکش به همراه دارم داستان جذاب و پرکششی است که دربارۀ تعریفات و بلایی که بر سر آنها آمده تعریف میکرد.
داستان از این قرار بود که وقتی بزرگی در ابتدای یک کتاب و یا به فراخور اقتضای بحث، در ابتدای یک مبحث چیزی ـ مثل علم فقه، استصحاب و یا هر چیز دیگر ـ را تعریف میکرد بلافاصله دیگران بر سرش میریختند و به بهانۀ اینکه تعریفت جامع و مانع نیست آنقدر بر او اشکال میکردند که تقریباً از هستی ساقط میشد. این رویه ادامه داشت تا نوبت به آخوند خراسانی رسید که در 2 ـ 3 جای «کفایه» فرموده است: اینها تعاریف شرحالاسمیاند و تنها برای این آورده میشوند که تصویری کلی از آنچه بناست معرفی شود به دست دهند و آن را از مجهول مطلق بودن بهدر آورند و در نتیجه دیگر لازم نیست جامع و مانع باشند. استاد اعتقاد داشتند که آخوند این ترفند را از حاجی سبزواری آموخته که مشابه این کار را در تعریف «وجود» انجام داده و فرموده است:
معرّف الوجود شرح الاسم
ولیس بالحدّ ولا بالرسم
به این ترتیب دیگر لازم نیست در تعریفات دقتهای فوقالعاده اعمال شود تا مبادا مورد هجمه قرار گیرند و این داستانِ هزار و چند صد ساله تکرار شود. این بیان آن قدر زیبا بود که خودم سالها برای رفقا در درسها تکرار میکردم. اما در این دو روز اخیر متوجه شدم که لااقل در پارهای از موارد داستان اصلاً چیز دیگری است. مثلا دربارۀ تعریف «بیع» که مرحوم شیخ انصاری در ابتدای قسمت بیع «مکاسب» از «مصباح المنیر» آورده و سپس به آن تاختهاند دیگر نمیتوان به شیخ ایراد کرده که این تعاریف شرحالاسمیاند و...، بلکه استاد (آیتالله مددی) با حدود یک ماه بحث و بررسی و اقامۀ شواهد فراوانی از عبارات میرزای نایینی و مرحوم ایروانی و سیوطی و سنهوری نشان دادند که در این مورد بهخصوص، یک تعریف، خود حاصل و چکیدۀ دستکم یک جلد کتاب و اجمالی از بحثها و کشمکشهای چندصدساله است، نه اینکه بهاصطلاح از قبیل «السعدانة نبت» و تنها تعریفی شرحالاسمی باشد. با این حساب در زیر هر واژۀ آن سالها بحث خوابیده و هر کدام از این الفاظ، کلی بار معنایی خاص دربردارند.