اجماع نزد شیعه 1
در فقه ما و در میان تراث شیعه اجماع به طور کلّی در زمانهای مختلف به اشکال مختلفی اراده شده، امّا متأسّفانه الآن همه را علما یکنواخت گرفتهاند. با توجه به این که مرحوم شیخ در بخشی از مکاسب محرّمه و غیر آن ادّعای اجماع فرموده، هدف ما فعلاً آشنایی اجمالی با دعاوی اجماع است.
اوّلین جایی که کلمۀ «اجماع» یا «لا خلاف فیه» یا «ممّا لم تختلف علیه الأُمّة» به چشم میخورد روایات اهل بیت (علیهم السلام)، از امام صادق (علیه السلام) تا امام هادی (سلام الله علیه) است.(1) این عبارات نه به معنای تمسّک ائمّه (علیهم السلام) به اجماع، بلکه یک نوع استدلال و بیشتر به اصطلاح منطقی نوعی دلیل جدلی بوده و به هیچ وجه ربطی به اجماع مصطلح در فقه ندارند.(2)
عدّهای از خطّ کلامی ما - همچون مؤمن الطاق و دیگران - بیشتر این خط را در پیش گرفتند؛ مثلاً به طرف مقابل میگفتند: ما با شما اختلاف نداریم که مثلاً لیلة القدر هست و در لیلة القدر ملائکه نازل میشوند. آیا بر یک حاکم فاسق علنی مثل یزید نازل میشوند، یا باید بر امام نازل شوند؟ یا مثلاً ما با هم متّفقیم و اجماع داریم که باید به کتاب رجوع کنیم و کتاب مجمل است. پس کتاب نیاز به شارح دارد. آیا شارح کتاب باید عترت باشند، یا افرادی که با قرآن بیگانهاند؟
ناگفته پیداست که این گونه اجماعات بحث فقهی نبوده، ارزشی از این جهت نداشته و بیشتر جنبههای کلامی دارند.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 29/ 8/ 1384)
...............................................................................................................................
(1) در کتاب تحف العقول [تحف العقول عن آل الرسول (صلی الله علیه و آله)، ص 458 ـ 475، و نیز: الاحتجاج، ج 2، ص 251؛ بحار الأنوار، ج 5، ص 68 به بعد] رسالهای در نفی جبر و تفویض به امام هادی(علیه السلام) نسبت داده شده که اصلاً طبق ظاهر یکی از عبارات آن [وقد اجتمعت الأمة قاطبة لا اختلاف بینهم أن القرآن حق لا ریب فیه عند جمیع أهل الفرق، و(هم) فی حال اجتماعهم مقرون بتصدیق الکتاب وتحقیقه، مصیبون، مهتدون] امام (علیه السلام) اجماع را یکی از مصادر میداند. آن عبارت البتّه خیلی زننده بوده و احتمال تقیّه در آن بسیار زیاد است.
(2) البتّه در امور حقیقی از آن تعبیر به جدل (اعتماد بر مسلّمات طرف مقابل) میکنیم، لکن در این سنخ امور اعتباری (یعنی در حقایق شریعت) در حقیقت نتیجهاش برهانی است. در هر حال نباید همۀ آنها را با قیاس جدلی که در صناعة البرهان در صناعات خمس منطق گفتهاند از یک باب گرفت.