اجماع نزد شیعه 10 (اجماع پس از شیخ طوسی)
مرحوم علاّمه در کتابهای خود در جایی که میخواهد استدلال بیاورد وقتی این فقه تفریعی را نقل میکند، یا میگوید: «لنا أنّه مشهور» و یا میگوید: «إجماعاً»؛ یعنی: اجماع سومی در میان اجماعات ما پیدا شد، که ضابط آن هم واضح است. مسائلی در فقه تفریعی که ریشۀ آنها در «مبسوط» است. جالب این جاست که مرحوم سیّد بن طاوس از جدّ مادری خود، ورّام بن ابی فراس، نقل میکند که 200 سال علمای ما مقلّد شیخاند(1) و از آن طرف در فهرست منتجب الدین - که علمای بعد از شیخ طوسی را بیان کرده - حدود 200 - 300 نفر از علما را اسم برده و شاید از دو سوم آنها با عنوان فقیه یاد کرده. نتیجۀ این 200 سال این شد که فتاوای انفرادی شیخ که به صورت فقه تفریعی است و روایت ندارد بین اصحاب مشهور شود.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 30/ 8/ 1384)
..........................................................................................................................
(1) معالم الدین وملاذ المجتهدین، ص 177. البته وقتی گفته میشود: این فقها مقلد شیخ بودهاند، نباید تصور کرد مراد همان تقلید عوام و رجوع به اهل علم است، بلکه مقصود پذیرفتن مبانی علمی او بدون تحقیق جدید میباشد. بهعنوان مثال در باب ولوغ خنزیر روایتی داریم که باید هفت بار بشویند. این روایت را شیخ طوسی از کتاب علی بن جعفر و فقط در تهذیب آورده [وأخبرنی الشیخ ـ أیده الله تعالى ـ عن أبی القاسم جعفر بن محمد، عن محمد بن یعقوب، عن محمد بن یحیى، عن العمرکی بن علی، عن علی بن جعفر، عن أخیه موسى بن جعفر ـ علیهما السلام ـ، قال: سألته عن الرجل یصیب ثوبه خنزیر فلم یغسله فذکر وهو فی صلاته: کیف یصنع به؟ قال: إن کان دخل فی صلاته فلیمض، وان لم یکن دخل فی صلاته فلینضح ما أصاب من ثوبه إلا أن یکون فیه أثر فیغسله، وسألته عن خنزیر شرب من اناء: کیف یصنع به؟ قال: یغسل سبع مرات (تهذیب الأحکام ، ج 1، ص 261، ح 760)] و با وجودی که کتاب بسیار مشهوری است و بزرگانی نظیر کلینی و شیخ صدوق هم آن را در اختیار داشتند هیچیک پیش از شیخ روایت را نیاوردهاند؛ یعنی: اصلاً نه فتوا قبل از شیخ طوسی در کتب اصحاب ما هست و نه این روایت از کتاب علی بن جعفر و نه خود شیخ طوسی در هیچ کتابی به آن فتوا داده، بلکه در کتاب «خلاف» فرموده: إذا ولغ الخنزیر فی الإناء کان حکمه حکم الکلب، وهو مذهب جمیع الفقهاء [الخلاف، ج 1، ص 186، مسئلۀ 143]، و در «مبسوط» فرموده: وما ولغ فیه الخنزیر حکمه حکم الکلب سواء؛ لأنه یسمى کلبا، ولأن أحدا لم یفرّق بینهما، یغسل الإناء من سائر النجاسات ثلاث مرات ولا یراعى فیها التراب، وقد روی غسله مرة واحدة، والأول أحوط [المبسوط، ج 1، ص 15]. این عدم فتوا تا زمان محقق استمرار پیدا کرد. ایشان از طرفی دید روایت صحیح است و از طرف دیگر فتوا بر طبق آن نبود، لذا فتوا به استحباب داد [فی روایة علی بن جعفر عن أخیه موسى بن جعفر (علیه السلام) عن خنزیر شرب من إناء، قال: یغسله سبع مرّات، ونحن نحمله على الاستحباب (المعتبر، ج 1، ص 460)]. علامه (ره) هم روایت را به نظر خود صحیح السند میدید و چون قائل به حجیت تعبدی خبر بود میگوید: واجب است [والحقّ عندی انّه یغسل من ولوغ الخنزیر سبع مرات؛ لروایة علی بن جعفر الصحیحة عن أخیه الکاظم (علیه السلام) (تحریر الأحکام، ج 1، ص 168، مسئلۀ 537، و نیز: قواعد الأحکام ، ج 1، ص 197)]. از زمان علامه تا این لحظه در کتابها آمده: یجب سبع مرّات. پر واضح است که این علما به شیخ حسن ظن دارند، والّا اگر اطراف قضیه را نگاه میکردند، شاید احتمال میدادند این مطلب در حاشیهای در کتاب علی بن جعفر بوده و شیخ اشتباه کرده، یا شاید ایشان نسخهای داشته که کسی به اشتباه نوشته و گرنه چگونه ممکن است کتاب مشهور و معروفی 100 سال و اندی قبل از شیخ در اختیار کلینی، صدوق و بزرگان اصحاب بوده و سند هم صحیح باشد (البته سند حدیث گیری دارد، ولی میتوان آن را درست کرد) اما اصحاب و حتی خود شیخ طوسی به این روایت که در آن آمده فتوا نداده باشند. جالب اینجاست که اهل سنت هم این حکم را فقط در مورد سگ دارند و در خنزیر نگفتهاند [عن أبی هریرة، أن رسول الله (صلی الله علیه و آله) قال: إذا ولغ الکلب فی إناء أحدکم فلیغسله سبع مرات (کتاب الأُمّ، ج 1، ص 19؛ المجموع، ج 2، ص 567 و...)]، مگر آنها که قیاس کردهاند [وأما الخنزیر فنجس لأنه أسوأ حالا من الکلب لأنه مندوب إلى قتله من غیر ضرر فیه ومنصوص على تحریمه فإذا کان الکلب نجسا فالخنزیر أولی (المجموع، ج 2، ص 567)].