دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

دست نوشته های استاد... (29)

پنجشنبه, ۵ دی ۱۳۹۸، ۲۲:۱۹

1. فرموده‌اند: «کسی که لباس روحانیت را می‌پوشد، بداند در این مسیر همه چیز است (هست). فحش، توهین و ناسزا. خراب‌کاری. گرانی را دیگران در جامعه به وجود می‌آورند، اما طلبۀ شهریه‌بگیر که دستش به هیچ چیزی بند نیست، باید فحش و توهینش را بشنود. این خصلت پوشیدن لباس است». کاری نداشته باشید که کی گفته.

2. به نظرم اینها خصلت پوشیدن لباس نیست. اجازه بفرمایید در مقطع حساس کنونی ـ که از قضا همیشه پای یک «مقطع حساس کنونی» در میان است ـ داستانی عرض کنم.

یکی تعریف می‌کرد: سال‌ها قبل به مجلس عروسی‌ای دعوت شده بودم که قرار بود خیلی خوش بگذرد. مجلس مربوط به یکی از اقوام ترک‌زبان بود و از تهران یک نوازندۀ معروف آکاردئون آورده بودند که وقتی سرش گرم می‌شد کارهای محیّرالعقولی می‌کرد. در واقع همه با یک دورخیز حسابی آماده بودند که تا صبح بزنند و بکوبند و بخورند و بیاشامند و به قول ترک‌ها: «آستا گاچان نامرددی» (مثلاً یعنی: لعنت بر کسی که یواش بدود). در همین حین یک مرتبه خبر آمد که آیت الله العظمی میلانی (درگذشتهٔ ۱۳۵۴ در مشهد) رحلت فرموده. خدا گواه است که همه سرهایشان را پایین انداختند و مثل بچۀ آدم نشستند و شامشان را خوردند و متفرق شدند.

3. بله، خدا نکند مردم ببینند من و شما حرف می‌زنیم و عمل نمی‌کنیم. طغرایی اصفهانی در قصیدۀ معروف به «لامیّة العجم»(1) می‌گوید:

غاض الوفا وفاض الغدر وانفرجت/ مسافة الخُلف بین القول والعمل

[وفا به عهد و پیمان فروکش کرده و از بین رفته و حیله‌گرى به جریان افتاده است. اختلاف میان گفتار و کردار مسافتى بس طولانى میان آن دو (گفتار و کردار) به وجود آورده].

مگر نمی‌فرمایید: این لباسی است که بر تن پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمۀ هداة مهدیین ـ علیهم السلام ـ بوده؟! پس دیگر چرا باید به صاحبش ناسزا بگویند؟

3. استاد موسوی تهرانی ـ حفظه الله ـ می‌فرمودند: از وقتی این حدیث شریف را شنیدم که: «بخیل‌ترین مردم کسی است که در سلام کردن به دیگری بخل بورزد» سعی کرده‌ام به همه سلام کنم. البته گاهی مردم جواب نمی‌دهند، ولی چه اهمیتی دارد؟

حضرت آیت الله مددی هم هر وقت ایشان را دیده‌ام با لبخند انرژی‌بخشی سلام می‌کنند. خداوند مرحوم آیت الله سعیدی کاشمری را هم غریق رحمتش کند. به نظرم نمی‌شد در سلام کردن بر او سبقت بگیری.

4. زمان سربازی رئیسی داشتم که خیلی شوخ و باصفا و عند اللزوم خیلی هم بددهن بود. یک روز گفت: آقای عرفانیان! مگر این روحانیون روی منبر نمی‌گویند: سلام کردن 70 ثواب دارد که 69 تای آن مال کسی است که اول سلام می‌کند؟ تا به حال دیده‌ای دو آخوند که از کنار هم عبور می‌کنند به هم سلام کنند؟

پس مردم حواسشان به همه چیز هست. خودمانیم ها! اگر شما هم مثل من به صغیر و کبیر سلام کنید مردم (مردم که چه عرض کنم؟! همین خودمانی‌ها) یک جور خاصی به شما نگاه می‌کنند (که مثلاً: «یعنی چه؟!»). باور نمی‌فرمایید؟ از فردا امتحان کنید.

5. یکی از آمریکا زنگ زده بود و می‌گفت: اینها چرا این جوری‌ان؟ صبح‌ها که از کنار هم رد می‌شن مدام به هم می‌گن: Hello. من هم گفتم: آنها طور خاصی نیستند. این سنت دینی ما بوده که احتمالاً از خود ما آموخته‌اند و ما سال‌هاست آن را ترک کرده‌ایم.

 

پانوشت:

(1) قدیم هم طلبه‌ها چه کارها می‌کردند! قصائد علمی و اخلاقی‌ای مثل این را حفظ می‌کردند. حتی یکی از طلاب باسواد و باصفای یزدی که مدتی بحث «مطول» بنده را با قدوم مبارکشان مزیّن می‌کردند یک بار فرمودند: «در یک ایام تعطیل معلّقات سبع را با شرح زوزنی مباحثه کردیم». بابا جان! برو به تک‌تک نت‌های موسیقی ورود پیدا کن. واقعاً که!!!

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

دست نوشته های استاد... (29) :: دروس استاد عرفانیان