دست نوشته های استاد... (41)
1. به سنّ و سال من که میرسید احساس میکنید مانند شمشیری دو لبه است. از یک طرف مانند یک آلبوم عکس شده و برای هر موضوعی لااقل خاطرهای در ذهن دارید و از طرف دیگر مدام با خود میگویید:
گفتی مرا: «پیر شوی!»، ای پدر! بیا/ نفرین که در لباس دعا کردهای ببین
2. سالها قبل یکی درددل میکرد که: مدتی است برادرزادهام را عروس کردهایم و او که عمری اهل نماز و عبادت نبود حالا در اثر القائات شوهرش نماز میخواند و موقع نماز آرایش کرده و بیحجاب در محراب عبادت میایستد و دیگر موقع عادت ماهانه هم دست از نماز برنمیدارد. وقتی هم که با نگاههای عجیب ما روبهرو میشود میگوید: ما به قرآن رَشادخلیفه عمل میکنیم.
3. بله، معلوم بود این طرز فکر از کجا سرچشمه میگیرد. روح عمر و تفکرات عمری بود که در وجود این عزیز تازهبهخانۀبخترفته و همسرشان حلول کرده بود. زیاد فکر نفرمایید، یک وقت خدایناکرده مغز مبارکتان رگبهرگ میشود. جملۀ ناصواب «حسبنا کتاب الله» (قرآن برایمان بس است و نیازی به سنت نیست) را میگویم. لابد فکر کردهاند دربارۀ نماز نخواندن زنان در ایام عادت ماهانه که چیزی در قرآن نداریم و حداکثر چیزی که در این باره آمده آیۀ مبارکۀ "وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِی الْمَحِیضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ"(1) است. طبعاً با خود گفتهاند: البته «إذا أقبلت الحیضة فدعی الصلاة، وإذا أدبرت فاغتسلی وصلّی»(2) هم هست، ولی این حدیث است و «حسبنا کتاب الله».
4. راستی مگر مدتها نمیگفتند: تقلید کار خوبی نیست و:
«خلق را تقلیدشان بر باد داد/ ای دوصد لعنت بر این تقلید باد»؟
پس فقط تقلید از مراجع بزرگوار و فقهای راستین کار بدی است و به دنبال رشادخلیفهها رفتن ایرادی ندارد؟؟؟!!!
(جواب مسئله پایین در ادامه همین متن)
...........................................................................................................
پانوشتها:
(1) تو را از حیض زنان مىپرسند. بگو: حیض رنجى است. پس در ایّام حیض از آنان دورى گزینید و به آنها نزدیک مشوید تا پاک گردند. [سورۀ مبارکۀ بقره، آیۀ 222]
(2) وقتی زمان عادت ماهانهات شد نماز را رها کن و بعد از سپری شدن زمان عادت، غسل کن و نماز بخوان. [الکافی، ج 3، ص 85، ضمن ح 1؛ تهذیب الأحکام، ج 1، ص 382، ضمن ح 1183، و نیز: مسند أحمد، ج 6، ص 42؛ صحیح البخاری، ج 1، ص 84]
اما جواب مسئله:
1. الفریضة ما فرضه الله، والسنّة ما سنّه النبیّ (صلی الله علیه و آله). فرائض احکامی هستند که در قرآن بیان شدهاند، اما سنن احکامی هستند که توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) جعل گشتهاند.(1) مثلاً آنچه در قرآن حرام شده شراب انگوری (خمر) است و پیامبر (صلی الله علیه و آله) شراب خرما (نبیذ) و امثال آن را هم حرام فرمودند. یا آنچه در قرآن حرام شده، ربای نسیئه (در مکیل و موزون و معدود) است و ایشان ربای نقدی را هم (تنها در مکیل و موزون) حرام فرمودند. یا نمازها تا سال پنجم بعثت دو رکعتی بودند و ایشان به نماز مغرب یک رکعت و به نمازهای ظهر و عصر و عشا دو رکعت اضافه فرمودند و... .
2. چند نمونه:
الف. علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبی عمیر، عن عمر بن أُذینة، عن فضیل بن یسار، قال: سمعت أبا عبد الله (علیه السلام) یقول لبعض أصحاب قیس الماصر: إن الله عز وجل أدّب نبیّه فأحسن أدبه، فلمّا أکمل له الأدب قال: "إنک لعلى خلق عظیم"، ثم فوّض إلیه أمر الدین والأُمّة لیسوس عباده، فقال ـ عزّ وجلّ ـ: "ما آتاکم الرسول فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا"، وإن رسول الله (صلی الله علیه و آله) کان مسدَّداً موفَّقاً مؤیَّداً بروح القدس، لا یزل ولا یخطئ فی شیء ممّا یسوس به الخلق، فتأدّب بآداب الله، ثمّ إنّ الله ـ عزّ وجلّ ـ فرض الصلاة رکعتین رکعتین عشر رکعات، فأضاف رسول الله (صلی الله علیه و آله) إلى الرکعتین رکعتین، وإلى المغرب رکعة، فصارت عدیل الفریضة، لا یجوز ترکهنّ إلّا فی سفر، وأفرد الرکعة فی المغرب، فترکها قائمة فی السفر والحضر، فأجاز الله ـ عزّ وجلّ ـ له ذلک، فصارت الفریضة سبع عشرة رکعة، ثمّ سن رسول الله (صلی الله علیه و آله) النوافل أربعاً وثلاثین رکعة مثلی الفریضة، فأجاز الله ـ عزّ وجلّ ـ له ذلک، والفریضة والنافلة إحدى وخمسون رکعة؛ منها رکعتان بعد العتمة جالساً تعدّ برکعة مکان الوتر، وفرض الله فی السنة صوم شهر رمضان، وسنّ رسول الله (صلی الله علیه و آله) صوم شعبان وثلاث أیّام فی کلّ شهر مثلی الفریضة، فأجاز الله ـ عزّ وجلّ ـ له ذلک، وحرّم الله ـ عزّ وجلّ ـ الخمر بعینها، وحرّم رسول الله (صلی الله علیه و آله) المسکر من کلّ شراب، فأجاز الله له ذلک کلّه، وعاف رسول الله (صلی الله علیه و آله) أشیاء وکرهها، ولم ینه عنها نهی حرام؛ إنّما نهى عنها نهی إعافة وکراهة، ثمّ رخّص فیها فصار الأخذ برخصه واجباً على العباد کوجوب ما یأخذون بنهیه وعزائمه، ولم یرخّص لهم رسول الله (صلی الله علیه و آله) فی ما نهاهم عنه نهی حرام، ولا فی ما أمر به أمر فرض لازم، فکثیر المسکر من الأشربة نهاهم عنه نهی حرام لم یرخّص فیه لأحد، ولم یرخّص رسول الله (صلی الله علیه و آله) لأحد تقصیر الرکعتین اللتین ضمّهما إلى ما فرض الله ـ عزّ وجلّ ـ، بل ألزمهم ذلک إلزاماً واجباً، لم یرخّص لأحد فی شیء من ذلک إلّا للمسافر، ولیس لأحد أن یرخّص [شیئاً] ما لم یرخّصه رسول الله (صلی الله علیه و آله)، فوافق أمر رسول الله (صلی الله علیه و آله) أمر الله ـ عزّ وجلّ ـ ونهیه نهی الله ـ عزّ وجلّ ـ، ووجب على العباد التسلیم له کالتسلیم لله تبارک وتعالى. [الکافی، ج 1، ص 266 ـ 267، ح 4]
ب. سأل عبد الرحمن بن أبی نجران أبا الحسن موسى بن جعفر ـ علیهما السلام ـ عن ثلاثة نفر کانوا فی سفر أحدهم جنب، والثانی میت، والثالث على غیر وضوء، وحضرت الصلاة ومعهم من الماء قدر ما یکفی أحدهم: من یأخذ الماء، وکیف یصنعون؟ فقال: یغتسل الجنب، ویدفن المیت بتیمم، ویتیمم الذی هو على غیر وضوء؛ لان الغسل من الجنابة فریضة، وغسل المیت سنة، والتیمم للآخر جائز. [من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 108، ح 223؛ تهذیب الأحکام، ج 1، ص 109، ح 285]
ت. الربا قسمان: ربا النسیئة، وربا الفضل. أمّا ربا النسیئة فهو الأمر الذی کان مشهوراً متعارفاً فی الجاهلیّة، وذلک أنّهم کانوا یدفعون المال على أن یأخذوا کلّ شهر قدراً معیَّناً، ویکون رأس المال باقیاً، ثمّ إذا حلّ الدین طالبوا المدیون برأس المال، فإن تعذّر علیه الأداء زادوا فی الحقّ والأجل، فهذا هو الربا الذی کانوا فی الجاهلیّة یتعاملون به. وأمّا ربا النقد فهو أن یباع من الحنطة بمنوین منها وما أشبه ذلک.
إذا عرفت هذا فنقول: المرویّ عن ابن عبّاس أنّه کان لا یحرّم إلّا القسم الأوّل فکان یقول: لا ربّا إلّا فی النسیئة، وکان یجوز بالنقد، فقال له أبو سعید الخدری: شهدت ما لم تشهد، أو سمعت من رسول الله (صلی الله علیه و آله) ما لم تسمع؟ ثمّ روی أنّه رجع عنه، قال محمّد بن سیرین: کنّا فی بیت ومعنا عکرمة، فقال رجل: «یا عکرمة، ما تذکر ونحن فی بیت فلان ومعنا ابن عبّاس، فقال: "إنّما کنتُ استحللتُ التصرّف برأیی، ثمّ بلغنی أنّه (صلی الله علیه و آله) حرّمه، فاشهدوا أنّی حرّمته وبرئت منه إلى الله"»؟ وحجّة ابن عبّاس أنّ قوله: "وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ" [البقرة: 275] یتناول بیع الدرهم بالدرهمین نقداً، وقوله: "وَحَرَّمَ الرِّبَا" لا یتناوله؛ لأنّ الربا عبارة عن الزیادة، ولیست کلّ زیادة محرَّمة، بل قوله: "وَحَرَّمَ الرِّبَا" إنّما یتناول العقد المخصوص الذی کان مسمّى فی ما بینهم بأنّه ربا. وذلک هو ربا النسیئة، فکان قوله: "وَحَرَّمَ الرِّبَا" مخصوصاً بالنسیئة.
فثبت أنّ قوله: "وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ" یتناول ربا النقد، وقوله: "وَحَرَّمَ الرِّبَا" لا یتناوله، فوجب أن یبقى على الحلّ، ولا یمکن أن یقال: إنّما یحرّمه بالحدیث؛ لأنّه یقتضی تخصیص ظاهر القرآن بخبر الواحد، وأنّه غیر جائز، وهذا هو عرف ابن عبّاس، وحقیقته راجعة إلى أنّ تخصیص القرآن بخبر الواحد هل یجوز أم لا؟ وأمّا جمهور المجتهدین فقد اتّفقوا على تحریم الربا فی القسمین. أمّا القسم الأوّل فبالقرآن، وأمّا ربا النقد فبالخبر. [تفسیر الرازی، ج 7، ص 91 ـ 92]
..........................................................................................................
پانوشت:
(1) البته حضرت استاد آیت الله حاج سید احمد مددی میفرمایند: بر خلاف اهل سنت که معتقدند سنن هم در خود قرآن وجود دارند و تنها این رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است که آنها را از قرآن میفهمد و استفاده میکند، ما معتقدیم سنن در قرآن نیستند، بلکه خدای متعال به روح مطهر رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در هنگام معراج وسعتی عطا فرموده که مصالح و مفاسد واقعیه و نفسالامریۀ همۀ احکام تا قیام قیامت را دانسته و این احکام را جعل فرمودهاند.
#اصول
#فقه
#سنت
#سنن
#فریضه