دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

دست نوشته های استاد... (58)

چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۸، ۰۱:۳۹

1. از قم مرکز کرونای ایران سلام عرض می‌کنم. دوست عزیز و گرامی جناب استاد سهیل یاری گل‌دره متنی با عنوان «کروناییات!» گذاشته‌اند که خواندنی است.

در گردش چشم تو گُمم، باور کن!/ انگشت‌نمای مردُمم، باور کن!

عشق تو شیوع کرده در شهرِ دلم/ چشمت کرونا و من قمم، باور کن!

(سیدعلی نقیب)

هرچند که شایستهٔ مُشت و لگد است/ اما زِبل و نقشه‌کِش و باخِرَد است

وقتی که شروع کرده اوّل از قم/ یعنی کرونا کارِ خودش را بلد است!

(شروین سلیمانی)

ای کاش نجاتمان ز بُن‌بست دهد/ بر هرکه همان که لایقش هست دهد

ای کاش که با یکایکِ مسئولین/ مَردِ کرونا گرفته‌ای دست دهد!

(شروین سلیمانی)

با این‌که جنابِ کرونا پُرخطر است/ اما نگران نباش چون رهگذر است

در مملکتِ ما خطرِ مسئولین/ صد مرتبه از این کرونا بیشتر است!

(شروین سلیمانی)

برعکس گذاشتند پالان‌ها را/ بی‌وقفه رساندند به لب جان‌ها را

ما هیچ که زورمان به آن‌ها نرسید/ شاید کرونا خِفْت کند آن‌ها را!

(شروین سلیمانی)

باید پس از این، فرارِ معکوس کنم/ جای رؤسا تکیه به ویروس کنم

مأیوس از آینده‌ام و می‌خواهم/ هرکس کرونا گرفته را بوس کنم!

(شروین سلیمانی)

دستان پر از محبتت ما را کشت/ آغوش پر از حرارتت ما را کشت

این‌ها به کنار، چشم‌بادامی من/ تست کرونای مثبتت ما را کشت!

(سعید بیابانکی)

لازم شده واکسینه کنم این دل را/ خالی ز غم و کینه کنم این دل را

تا پخش نگردد کرونای عشقت/ باید که قرنطینه کنم این دل را!

(شیخ غیرمفید)

دیری‌ست اسیرِ زور یا تزویریم...!/ باموشک و سیل و زلزله... درگیریم

زحمت به خودت نده کرونا زیرا/ تا سال هزار و چارصد می‌میریم..!

(سید محمد حسینی)

قومی که نفس خسته کند شُش‌هاشان/ خلخالِ مظالمِ فقیهان پاشان

در ظل ولایتِ بلا-بلواشان/ اینک کروناست تاج کَرّمناشان

(سید احمد هاشمی)

2. خدا پدر بزرگوارش را رحمت کند، کمی تا قسمتی خندیدیم. آخر این چند روزه به خاطر بچه‌ها آن قدر لاک‌پشت‌های نینجا دیده‌ایم که خودمان هم داریم شبیه آنها می‌شویم. ما که با سندباد بزرگ شدیم ـ که کرد نبود اما شلوار کردی می‌پوشید و قم نیامده معمّم شده بود و «یذکّرکم اللهَ رؤیتُه» ـ اینی شدیم که چیزی نشدیم. خدا به بچه‌های این آب و خاک رحم کند با این برنامه‌های مزخرف تلویزیون.

3. به شرط حیات باز هم مصدع خواهم شد. فعلاً که دارم پیشنهادهای مختلف برای سفر به خانۀ اقوام را رد می‌کنم. آخر در دیزی باز است... .

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

دست نوشته های استاد... (58) :: دروس استاد عرفانیان