دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

قواعد عامه در باب مکاسب (31)

چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۹، ۰۰:۳۱

نکتۀ دیگری که باید دربارۀ لفظ «تجارت» مدّ نظر قرار داد آن است که تجارت به معنای اوّل گاهی بر خصوص خرید و فروش ـ یعنی: داد و ستدی که در آن نقل عین هست ـ اطلاق می‌شود و گاهی هم بر نحوی از معاملات اطلاق می‌شود که در آنها نوعی نقل و انتقال وجود دارد، اعمّ از این که در آن نقل و انتقال مال باشد یا نباشد؛ یعنی هبه و اجاره هم نوعی تجارت محسوب می‌شوند. بنابراین با وجودی که هر کدام از عقود آثار خاصی دارند، اما گاهی اوقات از باب نوعی تسامح به مطلق مبادلات و مطلق اموری که در آنها یک نوع گردش مال یا منافع هست ـ به‌نحو خرید و فروش باشد، یا هبه، یا اجاره ـ، هرچه که در آن نحوی از گردش مال و منفعت در کار باشد ـ یعنی: این پول از این مالک به مالک دیگر برود، یا این منفعت از این مالک به مالک دیگر برود ـ هم تجارت می‌گویند، بر خلاف اصطلاح اوّل که فقط در جایی که گردش مال باشد اطلاق می‌شد.

 «وأمّا تفسیر التجارات فی جمیع البیوع ووجوه الحلال من وجه التجارات التی» این «التی» تفسیر «وجوه الحلال» است. «یجوز للبائع أن یبیع ممّا لا یجوز له، وکذلک المشتری». طبعاً‌ مراد از  بایع فروشنده و مقصود از مشترى خریدار است. «الذی یجوز له شراؤه ممّا لا یجوز له».

کلمۀ «فکلّ» جزای «أمّا» است؛ چرا که گفته‌اند: «أمّا» معنای شرط هم دارد و مابعد آن جزاست. «فکلّ مأمور به ممّا هو غِذاء للعباد». تفسیر بسیار زیبایی است. هر چیزی که منشأ‌ زندگی و غذای عباد است. شاید عده‌ای در زندگی گمان میکنند دین به‌منزلۀ دواست که تنها باید هر زمان جایی درماندند، به آن مراجعه کنند، اما در نظام اسلامی سعی بر این است که دین به منزلۀ غذا قرار داده شود که همیشه به آن نیاز است.(1) آنچه که انسان همیشه به آن نیاز دارد، نیاز روزمرۀ اوست. «وقوامُهم به» عطف تفسیری بر «غِذا» است.

  «فی أُمورهم فی وجوه الصلاح الذی لا یُقیمهم غیره». اصلاً قوام زندگی به آنهاست و چیز دیگری غیر از آن نمی‌تواند قوام اینها را انجام دهد. قوام از «قیام» به معنای زنده بودن و روی پا ایستادن است و معلوم است که در مقابل قیام یا حالت نوم و خواب است و یا نشستن؛ یعنی یا اقتصاد مثل حالت خوابیدگی دارد و یا نشسته است و قیام به آن جا راه ندارد. این قسمت حدیث در صدد بیان این نکته است که: چیزهایی مانند خوردنی، لباس، ساختمان، وسایل ساختمان، ماشین و هرچه به‌نحو عموم در زندگی ما هست همه حلال است؛ چون محلّ ابتلای ماست و اگر شارع می‌خواست حرام کند، باید می‌فرمود: همه حرام است الّا آنچه با دلیل از این عموم خارج شده است.

 ............................................................................................................

پانوشت:

(1) در قدیم در زبان عربی از سه اصطلاح داء، دواء و غِذاء نام می‌بردند. «داء» یعنی مرض، چیزی که انسان از آن خوشش نمی‌آید و گاهی بر انسان عارض می‌شود. غذا چیزی است که انسان همیشه به آن احتیاج دارد. دواء نیز چیزی است که در حالات مرض به آن احتیاج دارد.

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 15/ 9/ 1384)

#فقه

#قواعد_عامه

#مکاسب

#قواعد_عامه_در_باب_مکاسب

#اولین_قاعده_عامه

#حدیث_تحف_العقول

#نوعی_تسامح_در_اطلاق_عنوان_تجارت

#دنباله_تشریح_متن_حدیث_و_بیان_فواید_موجود_در_آن

#داء_دواء_غذاء

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

قواعد عامه در باب مکاسب (31) :: دروس استاد عرفانیان