قواعد عامه در باب مکاسب (61)
«وکلّ أمرٍ منهیّ عنه من جهة من الجهات فمحرَّمٌ علی الإنسان إجارة نفسه فیه، أو له، أو شیءٍ منه، أو له». کمی هم عبارت را فنّی آورده. «إجارة نفسه فیه»؛ یعنی انسان خود را اجاره بدهد در آن، «أو له» یا برای آن. اگر «شیء» به جر خوانده شود، عطف بر ضمیر «فیه» و در تقدیر بهصورت «إجارة نفسه فیه أو فی شیءٍ منه»خواهد بود.
این البته محلّ کلام بوده که آیا در صورت عطف بر ضمیر مجرور به حروف جرّ آیا اعادۀ جار لازم است، یا نه؟ و «الفیه» هم دارد:
ولیس عندی لازماً إذ قد أتی/ فی النظم والنثر الصحیح مثبتاً
ابنمالک که واقعاً از نحویان بزرگ است و شاید بتوان ادعا نمود که حقّش در حوزههای ما شناخته نشده معتقد است اعادۀ جار لازم نیست و از نظر فنّی و ادبی عبارت «إجارة نفسه فیه، أو شیءٍ منه» درست و بهمعنای «فی شیءٍ منه» است. مثل همین شعر معروف سعدی:
بلغ العلی بکماله/ [کشف الدجی بجماله
حسنت جمیع خصاله/ صلّوا علیه وآله]
که «آله» عطف بر ضمیر مجرور به «علی» است، و هرچند قائل آن عبارت یک نفر غیر عرب است، امّا مشکل ادبی ندارد، یا مثلاً "تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ"(1) اگر به قرائت جر باشد(2). البتّه اختلافی است، لکن از نظر ادبی مشکلی ندارد و میشود قبول کرد.
خب، «إجارة نفسه فیه، أو له». طبعاً در این ضمیر «فیه» احتمالاتی هست. آنچه که ابتدا به ذهن انسان میآید آن است که مثلاً «فیه» یعنی در خود عمل، اجاره بدهد خودش را؛ مثلاً اجاره دهد (کار کند) برای اینکه شراب درست کند، این را میگویند: «فیه». «له»؛ یا برای شراب. «برای شراب» یعنی به این معنا که مثلاً شراب را نقل بکند، یا شراب را از جایی به جای دیگر ببرد مثلاً برای نوشیدنش.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 22/ 9/ 1384)
..............................................................................................................
پانوشتها:
(1) سورۀ نساء، آیۀ 1.
(2) قرأ حمزة وحده بجرّ المیم، الباقون بفتحها. [التبیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 97]
#فقه
#قواعد عامه
#مکاسب
#قواعد عامه در باب مکاسب
#اولین قاعده عامه
#حدیث تحف العقول
#دنباله تشریح متن حدیث و بیان فواید موجود در آن
#نکتهای نحوی در جواز عطف بر مجرور بدون نیاز به اعاده جار