قطع (4)
1. آنچه که ما الآن در لسان آیات و روایات به عنوان علم (=یقین = قطع = عناوینی از این دست) داریم بالای نود و شش درصدش ناظر به قطع طریقی است و قطع موضوعی در لسان ادله خیلی کم است.
2. هر جا حکم روی واقع رفته (مثل "حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ" [سورۀ مائده، آیۀ 3]) قطع در آن جا طریقی است.
3. بنا بر مشهور بین علمای ما امارات قائم مقام قطع طریقی میشوند و عدهای در اصول هم اصول تنزیلی را قائم مقام قطع طریقی میدانند، و اصول غیر تنزیلی را خیر.(1)
توضیح اینکه: مثلاً روایت داریم: کسی که شراب بخورد، 80 تازیانه زده میشود. در این جا چند حالت تصور میشود:
1. مایعی قطعاً شراب است. اگر کسی آن را با وجود قطعی که داشت خورد، 80 تازیانه دارد.
2. بیّنه قائم شد که این شراب است. اگر کسی آن را بعد از قیام بیّنه (حجج و امارات) خورد، آن هم 80 تازیانه دارد.
3. این مایع سابقاً شراب بود، حالا یک مدّتی گذشته و بعضی میگویند: «تبدیل به سرکه شده» و بعضی میگویند: «هنوز شراب است». اگر بعد از استصحاب بقای خمریّت کسی آن را بخورد، بازهم حد بر او جاری میشود.
4. میدانیم یکی از این دو مایع شراب است. فتوا بر این است که اجتناب از هر دو واجب است، لکن اگر کسی یکیاش را خورد حد بر او جاری نمیشود؛ چون حد بر شارب خمر است و محرز نشده که این شخص شارب خمر است.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج اصول، 10 و 11/ 7/ 1390)
پانوشت:
(1) مرحوم شیخ ابتدا با عبارت «ثم من خواص القطع الذی هو طریق إلى الواقع قیام الأمارات الشرعیة والأصول العملیة مقامه فی العمل» معتقد بود که همۀ اصول عملیه قائم مقام قطع میشوند، اما بعدها با افزودن «بعض» و تصحیح عبارت به صورت «ثم من خواص القطع الذی هو طریق إلى الواقع قیام الأمارات الشرعیة وبعض الأصول العملیة مقامه فی العمل» [فرائد الأصول، ج 1، ص 33] بین اصول تنزیلی و غیر تنزیلی تفصیل قائل شد.
#اصول
#قطع
#قطع طریقی
#جانشینی امارات و برخی اصول عملیه از قطع طریقی
(قسمت اول)