دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قطع طریقی» ثبت شده است

بحث اوّل که به‌عنوان تمهید فرموده‌اند بحثی است راجع به این‌که آیا بحث از قطع داخل در مسائل علم اصول است، یا داخل در مسائل کلام است؟ بعد از مرحوم شیخ در کتاب «کفایه» اشکال کرده که: این بحث قطع جزء مسائل علم اصول نیست و اشبه به مسائل کلام است. (1) بعد مرحوم استاد همان مطلب را پیگیری کرده(2)  و معیار در علم اصول را بیان فرموده‌ و بعد می‌فرماید...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۴۴
سیدرضا

در اصول چون ابداعی هستند حدالعلم شما را حساب و طبق حدالعلم شما انجام می‌دهند. برخلاف امارات که در آنها تعامل شما با واقع است.

پس اصولی که ما در این جا داریم منحصر به تخییر و اصاله الاحتیاط می‌شود. عده‌ای از علمای اصولی ما اصاله التخییر را جاری نمی‌دانند و می‌گویند: لابدیت عقلیه است و جای اصاله التخییر نیست، که ان شاء الله توضیحش را در محل خودش عرض خواهیم کرد که: جاری است و اشکالی ندارد. البته چون در باب اصاله التخییر دوران بین محظورین است و موارد ابتلا به آن خیلی کم است، عمده احتیاط است و باید دید آیا احتیاط قائم مقام علم می‌شود یا نمی‌شود؟ که سه احتمال هست...

برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۱۲
سیدرضا

بله، اصول غیرتنزیلی در احکام جاری می‌شوند؛ چراکه اصول غیرتنزیلی (کاری به حکم ندارند و) نمی‌گویند: این واجب است، بلکه مثلاً می‌گویند: چون شک تو در اطراف علم اجمالی است احتیاط کن.

به نظر ما مفاد اصاله البراءه این است که همین که دلیلی بر حرمتِ کاری پیدا نکردید، تنجز پیدا نمی‌کند، و وقتی تنجز پیدا نکرد عقوبت ندارد. البته آقایان به حدیث رفع تمسک کرده و نامش را برائت شرعی گذاشته‌اند. به اعتقاد ما حدیث رفع و غیر آن یا سنداً یا دلالتاً و یا از هر دو نظر قصور دارند. ما تنها برائت عقلی را قبول کردیم، و چند بار هم توضیح دادیم که: برائت عقلی اصل نیست. به‌علاوه برائت عقلی عقلی هم نیست. عقلایی است و ربطی به عقل ندارد.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۱۱
سیدرضا

البته نکتۀ فنی بحث این مقدار نیست، بلکه این است که ما اصلاً در شبهات حکمیۀ کلیه اصل محرز را قبول نکردیم؛ یعنی این بحث ـ که آیا اصول محرز قائم مقام قطع می‌شوند یا نه ـ تنها در شبهات موضوعیه معنا دارد و اصولاً تمام اصولی که به عنوان اصول محرز داریم ـ آن هم اگر قبول کردیم استصحاب در شبهات حکمیه جاری می‌شود ـ هیچ کدام جز استصحاب در شبهات حکمیه جاری نمی‌شوند. توضیح این‌که...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۴۱
سیدرضا

این که آقایان فرمودند: «اصول تنزیلی و امارات قائم مقام قطع می‌شوند و اصول غیرتنزیلی نمی‌شوند»، انصافاً درست و قابل قبول است، لکن نکتۀ دیگر این است که این بحث در جایی است که ناظر به حکم فرعی کلی باشد و حکم‏ فرعی کلی بحث اصول است و اصولی را که در شبهات موضوعیه جاری می‌شوند در علم اصول نیاورده‌اند. مثلاً چهار اصل استصحاب و برائت و اشتغال و تخییر را چون در شبهات حکمیه جاری می‌شوند در اصول ـ که مباحث کلی است ـ آورده‌اند، اما اصاله الطهاره یا قاعدۀ ملک، قاعدۀ ید و قاعدۀ تجاوز، گفته‌اند: این‌ها ربطی به اصول ندارد.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۳۸
سیدرضا

بنابراین اگر قطع پیدا کرد این خمر است و خورد، حد بر او جاری می‌شود. بیّنه آمد که خمر است و خورد، باز هم حد بر او جاری می‌شود. حتی اگر خمریت مایعی با استصحاب هم ثابت شد و خورد، حد بر او جاری می‌شود؛  چرا که استصحاب تنزیلی است و می‌گوید: این خمر است. «فإنّک کنت علی یقین من وضوئک»؛ یعنی من دارم وضو را می‌بینم و تو هنوز وضو داری. نمی‌گوید: کاشف هست. سرّ این‌که دربارۀ استصحاب بحث کرده‌اند که آیا جزء امارات است یا جزء اصول همین است که دیده‌اند انکشاف آمده، امّا کاشفش نیامده و معنا ندارد که انکشاف بیاید و کاشف نیاید و اگر این تحلیل مرحوم نایینی درست باشد، استصحاب جزء اصول است، لکن به این معنی. اما مثل مرحوم آقای خویی استصحاب را جزء امارات می‌دانند و البتّه ایشان در امارات تفصیل قائل شده‌اند که امارات جهت کشف دارد یا ندارد. البته مرحوم استاد (انکشاف در امارات را) واقعی گرفته‌اند و لذا اصلاً می‌گویند که: نحو اماره است. ما معتقدیم در قطع انکشافش واقعی است، در این جا ابداعی است.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۳۷
سیدرضا

ما که درس مرحوم آقای بجنوردی (قده) می‌رفتیم مطلبی که ایشان از مرحوم نایینی نقل کردند با این‌که در تقریر آمده فرق می‌کند. احتمالاً یا مثلاً سماعاً از مرحوم نایینی شنیده‌اند و یا در دوره‌های اخیر مرحوم نایینی فرموده‌اند، که:

بر اساس تحلیلی که می‌کنیم، در پیش عقلا اگر انسان علم پیدا کند، چهار جهت برای او پیدا می‌شود:

1. یک صفت خاص که قائم به نفس است و مثلاً در ظن نیست. ظن چیز دیگری است و تردید چیزی دیگر.

2.  کاشفیّت؛ یعنی این صفت ارتباطی با واقع دارد و واقع را برای شما کشف می‌کند.

3. انکشاف الواقع؛ یعنی این‌که این راه دارد به واقع و واقع برای شخص منکشف است و دیده می‌شود. این غیر از کاشفیّت است.

برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۱۶
سیدرضا

گفته‌اند: در جایی که قطع به‌نحو طریقی است، اگر قطع پیدا کنید، یا بیّنه (اماره) ای باشد، یا یکی از اصول تنزیلی(1)  (فرقی نمی‌کند و تکلیف منجز است)، امّا اگر اصل غیرتنزیلی باشد، اصل غیرمحرز قائم مقام علم یا اماره نمی‌شود.

نکتۀ فنّی بحث طرح اوّلیّه‌اش این است که: مفاد اصول عملیّه مفاد کشف نیست. توضیح این‌که: طریقیت قطع به قول آقایان ذاتی و بلکه ذات آن است. امارات هم جنبۀ کشف از واقع دارند و مثلاً شارع آن کشفشان را تام قرار داده. پس شما گاهی واقع را می‌بینید (مثلاً قطع دارید این شراب است)، و گاهی بیّنه قائم شده که شراب است. امّا اصول عملیّه ـ چه تنزیلی باشند و چه غیرتنزیلی ـ جری عملی (وظیفۀ عملی) هستند و در آنها کشفی وجود ندارد.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۱۴
سیدرضا

مثال دیگر: اگر در عبارت یا روایتی آمد که: «ملاقی نجس نجس است»، وقتی که به واقع خارجی نگاه می‌کنیم می‌توانیم 4 حالت را تصویر کنیم


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۱۳
سیدرضا

آنچه که ما الآن در لسان آیات و روایات به عنوان علم (=یقین = قطع = عناوینی از این دست) داریم بالای نود و شش درصدش ناظر به قطع طریقی است و قطع موضوعی در لسان ادله خیلی کم است.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۴۴
سیدرضا

در مثل «إن خاف علی نفسه الرمد» این طریقیت دارد و اضافه بر آن یک صفت نفسانی هم دارد که حالت خوف و قلق و اضطراب است. یا مثلاً در سلوک طریق مخوف که راه می‌رود و می‌ترسد که دزد بیاید اموالش را بگیرد یا حیوان درنده‌ای به او حمله بکند، می‌داند که یک واقعی هست ـ پس این می‌شود طریقی ـ و در عین حال انسانی که در حال خوف است، اضطراب و حرج و ضیق نفس دارد. حال ممکن است انسان یک راهی را برود و حالت خوف در نفسش باشد، اما سارق و دزدی نباشد، گرگ هم نباشد. فقها و اصولیین حواسشان جمع بوده و گفته‌اند: علم را در اصول می‌آوریم و مثل خوف را در فقه می‌گذاریم، که مثلاً اگر خیال می‌کند که روزه برایش مضر است و چشم‌درد می‌گیرد، اما روزه گرفت و چشم‌درد نگرفت، یا راه را که طی کرد حالت خوف و ناراحتی داشت، اما آن دزد یا آن گرگ نبود... .


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۰۱
سیدرضا

در بحث قطع طریقی و موضوعی مرحوم شیخ می‌خواهند بفرمایند: ما وقتی به لسان روایات مراجعه می‌کنیم، دو جور علم در روایات می‌بینیم...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۰۰
سیدرضا

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

قطع طریقی :: دروس استاد عرفانیان