دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

قواعد عامه در باب مکاسب (71)

چهارشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۶:۱۵

در این جا امام (علیه السلام) می‌خواهند بفرمایند: تو مالک عمل و نیروی خودت هستی، نه ولیّ آن. فرق ولایت با ملکیّت هم در این است که در ملکیّت ذات شیء ملک شما می‌شود و در اختیار شماست، اما در ولایت آن روابط اجتماعی در اختیار شماست، نه ذات اشیاء.

بحث معروفی است که به‌اصطلاح در جوامع کاپیتالیستی مطرح می‌شود و خلاصه‌اش این است که: اگر سعادت افراد را برایشان تأمین کردیم، جامعه هم خوشبخت می‌شود. در مقابل می‌گویند: نه، ممکن است تک‌تک افراد خوشبخت شوند، اما هیئت اجتماعی خوشبخت نباشد و خود جامعه پیشرفت نداشته باشد؛ چون اصلاً معروض حالت اجتماعی غیر از معروض حالت فردی است. ممکن است آجرها پوک باشند، امّا دیواری که با آنها درست شده خیلی صاف باشد و ممکن است آجرها بسیار عالی باشند، امّا دیوار کج و یکی جلو و یکی عقب باشد.

این روایت هم می‌خواهد بگوید: شما یک ملک دارید و یک ولایت. اگر صحبت از ملک شما شد، نیروی شما ملک شماست و این نیرویتان را بخواهید به کسی واگذار کنید، اسم این کار اجاره است. یک بخش هم ولایت است که بخش اجتماعی است و ربطی به فرد ندارد. چون انسان موجودی مدنی بالطبع است، این روابط باید باشد و شما در ولایت خودتان را جای او قرار می‌دهید.

 در مثل خانه ساختن لازم نیست که خود شخص بسازد. ممکن است به کس دیگری بدهد تا برایش خانه بسازد و ممکن است اصلاً نسازد. اگر بذل نیرو برای خانه ساختن شود، می‌شود اجاره، امّا دربارۀ شهردار و استاندار ولو آنها هم ماهی فلان مقدار پول می‌گیرند، لکن آن جا یک واقعیّت اجتماعی است، که اگر مجموعۀ بشری باید با هم زندگی کنند، باید استانداری باشد و تنها بحث نیرو نیست، بلکه بحث سلسلۀ زنجیر‌واری است که ادارۀ جامعه و ولایت بر جامعه است.

لذا امام (ع) فرمود: «لأنّه یملک یمینه». نسبت به نیروی خودش مالک است؛ یعنی: می‌تواند برای خودش یا برای دیگران بنّایی کند. «لأنّه لا یلی أمر نفسه»، امّا ولیّ امر خودش نیست؛ چون امر نفس خودش اجتماعی نیست.

البته باید دقت داشت که ولایتی که بر ملک است، با ولایت فردی هم جمع می‌شود. این جا نظر روی ولایت به مفهوم اجتماعی است. چون سابقاً کراراً عرض کردیم: ولایت یک مفهوم عرفی و به‌معنای سلطه‌ای است که نقصی را برطرف کند و طبعاً ولایت همیشه جزء مفاهیمی است که به‌نحو صرف الوجود است، نه به‌نحو وجود ساری؛ یعنی اگر کسی آمد و این حفره را پر کرد، دیگر ولایت معنا ندارد و لذا شأن ولایت این طور است که اگر یک فقیهی در آن حدّی که ولایت دارد متصدّی ولایت شد، فقیه دوم نمی‌تواند بیاید.

ولایت هم طبعاً اقسامی دارد و از تقسیمات عمدۀ آن ولایت شخصی و ولایت اجتماعی است. در ولایت شخصی نقص‌های شخصی ملاحظه می‌شود. دیوانه، بچه، سفیه، هر کدام نقصی دارند، که این نقص را با ولایت جبران می‌کنند. آن جا هم به‌نحو صرف الوجود است و اگر برای یک دیوانه‌ای ولیّ و سرپرستی گذاشتند، دیگر دومی معنا ندارد؛ چون دیگر نقصی مطرح نیست. در باب ولایت فقیه یک امر اجتماعی است و شخصی نیست. در امر اجتماعی هم افراد و اصناف ملاحظه نمی‌شوند. در ولایت اجتماعی کلّ جامعه ـ بدون خصوصیّات صنفی و فردی و نوعی ـ به خاطر جهاتی که در زندگی بشر هست ـ حتّی آنها که مربوط به زمین و املاک و کوه‌ها و درّه‌ها و دریاها و معادن و... هم می‌شود ـ لحاظ می‌شود. پس این اصلاً تصوّر بچه‌گانه‌ای است که ولایت فقیه را ولایت بر مجانین و سفها بدانیم. ولایت فقیه به لحاظ حفره‌ها و کمبودهایی است که در جامعه از نظر ادارۀ جامعه ایجاد می‌شود، که عبارت‌اند از:

1. بیان حکم الله، که در واقع به ولایت در افتاء برمی‌گردد.

2. بیان احکام موقّت برای مصالح مسلمین.

3. رفع خصومت‌هایی که در جامعه می‌شود.

 4. هر کسی در جامعه در هر مقام و شأنی که هست، اگر کوتاهی کرد و وظیفۀ خود را انجام نداد، وادارش کند تا قانون اسلامی پیاده بشود.

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 22/ 9/ 1384)

#فقه

#قواعد عامه

#مکاسب

#قواعد عامه در باب مکاسب

#اولین قاعده عامه

#حدیث تحف العقول

#دنباله تشریح متن حدیث و بیان فواید موجود در آن

#فرقی دیگر بین ولایت و اجاره

#نگاهی به ولایت فقیه

#ولایت از قبیل صرف الوجود نه وجود ساری

(قسمت سوم)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

قواعد عامه در باب مکاسب (71) :: دروس استاد عرفانیان