قطع (47)
ایشان قیودی را که در یک حکم معتبر است تقسیم به دو قسم میکنند:
1. فوق دایرۀ طلب است ـ یعنی: طلب به آن نمیخورد ـ، آنها را موضوع میداند. اصطلاحاً چیزهایی هستند که مفروض الوجود و مفروض الحصولاند ـ مثل بلوغ ـ، و چون مفروض الحصول است، طلب به خود بلوغ تعلّق پیدا نمیکند. نمیگوید: یک دوایی مصرف کن، اوّل بالغ شو، بعد این کار را انجام بده. تکلیف به خود بلوغ و عقل تعلق ندارد، بلوغ و عقل و وقت و این شرائط عامّه. حالا قدرت هم علی کلامٍ که در مراتب زیادی ایشان قائلاند.
2. طهارت تحت دایرۀ طلب است. ایشان به طهارت نمیگوید: موضوع. قیودی مثل طهارت که مطلوب الحصولاند آنها تحت دایرۀ طلباند. همچنین تحصیل ساتر. وقت ظهر شده و باید نماز بخوانید، میگویید: الآن لباس ندارم. تهیّۀ لباس تحت دایرۀ طلب است.
پس عدّهای از قیود که فوق دایرۀ طلباند بهاصطلاح ایشان اسمشان موضوع است.
ایشان اصطلاحی برای فعلیّت دارند و میگویند: تا موضوع حکم محقّق نشود، حکم فعلی نمیشود. البتّه بر این هم آثاری بار کردهاند که اخیراً متعرّض شدهام.
این اصطلاح استاد همان اصطلاح استاد ایشان است. «لعدم تحقّق موضوعه فی الخارج». شناخت مرحلۀ فعلیّت یکی از مباحث کلیدی در مباحث اصول است. «فإنّ فعلیّة الحکم إنّما هی بفعلیّة موضوعه». مرحوم آقای خویی باید عنایت بفرمایند که این اصطلاح ایشان غیر از اصطلاح صاحب «کفایه» است.
«ولا نلتزم بعدم ترتّب أثر علی الحکم الإنشائیّ بهذا المعنی». ایشان میگوید: این حکم انشایی ـ مثلاً الآن ما وجوب نماز ظهر داریم، امّا چون اذان نگفتهاند و زوال نشده برای من فعلی نشده ـ همین حکم هم الآن تأثیر دارد. «بل له أثر مهمّ، وهو جواز الإفتاء به». آثار دیگر هم دارد. بحث مقدّمه و... هم دارد.
«فإنّ المجتهد إذا علم بصدور الحکم من المولى وإنشائه فی مقام التشریع له الإفتاء به، وإن لم یبلغ مرتبة الفعلیّة». ایشان میخواهند به صاحب «کفایه» اشکال کنند: این جا به فعلیّت نرسیده، مع ذلک اثر بر آن بار میشود. «فعلیّت» بهاصطلاح ایشان، نه فعلیّت بهاصطلاح صاحب «کفایه». به فعلیّت اصطلاح ایشان نرسیده، امّا به اصطلاح «کفایه» فعلیّت دارد. متأسّفانه جا به جا شده. «فیفتی بوجوب الحجّ علی المستطیع، وإن لم یکن المستطیع موجوداً، وبوجوب قطع ید السارق، وإن لم تتحقّق السرقة فی الخارج».
حالا ما به این مناسبت وارد این بحث شدیم که اصلاً معنای فعلیّت حکم یا حکم فعلی چیست؟ یک تفسیر حکم فعلی همین است که الآن از «کفایه» خواندیم و چون مطلبی است که بهاصطلاح به قول امروزیها استراتژیک و مهمّ است، یک بار دیگر هم این مطلب ایشان را از زبان شاگرد ایشان مرحوم آقای بروجردی میخوانیم.
(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج اصول، 24/ 1/ 1390)
اصول
قطع
حجیت قطع
اشکالی دیگر از مرحوم آیت الله خویی
فعلیت موضوع از نظر مرحوم آیت الله خویی و میرزای نایینی