دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

فقه خلاف

شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۷، ۱۵:۱۱

فقه خلاف - که با همین عنوان هم در بین قدما معمول بوده - آن است که در ضمن بحث متعرّض آرای اهل سنّت هم می‌شوند. در کتب قدیم - مثل «کشف الظنون» - به فقه خلاف پرداخته و آن را تفسیر کرده‌اند (ذکر ابن خلدون فی مقدمته ان الفقه المستنبط من الأدلة الشرعیة کثیر فیه الخلاف بین المجتهدین باختلاف مدارکهم وانظارهم خلافا لابد من وقوعه، واتسع فی الملة اتساعا عظیما، وکان للمقلدین ان یقلدوا من شاؤوا، ثم لما انتهى ذلک إلى الأئمة الأربعة وکانوا بمکان من حسن الظن اقتصر الناس على تقلیدهم، فأقیمت هذه الأربعة أصولا للملة، وأُجری الخلاف بین المتمسکین بها مجرى الخلاف فی النصوص الشرعیة، وجرت بینهم المناظرات فی تصحیح کلٍّ منهم مذهب امامه یجرى على أصول صحیحة، ویحتج بها کلٌّ على صحة مذهبه، فتارة یکون الخلاف بین الشافعی ومالک، وأبو حنیفة یوافق أحدهما، وتارة بین غیرهم کذلک، وکان فی هذه المناظرات بیان مأخذ هؤلاء، فیسمى بالخلافیات، ولابد لصاحبه من معرفة القواعد التی یتوصل بها إلى استنباط الاحکام کما یحتاج إلیها المجتهد، الا ان المجتهد یحتاج إلیها للاستنباط، وصاحب الخلاف یحتاج إلیها لحفظ تلک المسائل من أن یهدمها المخالف بادلته، وهو علم جلیل الفائدة [کشف الظنون، ج 1، ص 721، و نیز: تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 456]). البتّه در عصر حاضر در مثل الازهر وعبارات اهل سنّت کم‌تر به آن فقه خلاف اطلاق می‌شود، بلکه از عنوان «الفقه المقارِن» استفاده می‌کنند که در زبان فارسی آن را به فقه مقایسه‌ای - یا مقارنه‌ای و یا تطبیقی- ترجمه کرده‌اند (البتّه لفظ «الفقه المقارِن» اشتباه است و به عنوان یک غلط شایع جا افتاده و صحیح «الفقه المقارَن» است که استعمال نمی‌شود).

 یک قسم از فقه خلاف آن است که شخص تمام نظرات مذاهب اسلامی را بیان نموده، ادلّۀ همه را بگوید وسپس آنها را تفسیر، تحلیل و شرح کند و در پایان به‌عنوان یک مجتهد وارد شده، یک قول را ترجیح داده و اختیار نماید. کتاب «خلاف» شیخ طوسی تا حدّی به این صورت است (البتّه بیش‌تر دراثبات مذهب شیعه است) و شبیه آن را مرحوم علاّمه در کتاب «مختلف الشیعة» دربارۀ  آرای علمای شیعه به کار برده. ایشان در «تذکره» تا حدّ زیادی  آرای سنّی‌ها را هم نوشته، امّا استیعاب نکرده.

 یک راه دیگر فقه خلاف این است که شخص متعرّض آرا شود، امّا هیچ یک را ترجیح ندهد ـ یعنی: مناقشه نکرده و فقط  مبانی را مطرح کند. شاید بهترین مثال در این مورد کتاب «بدایة المجتهد» ابن‌رشد باشد. او علاوه بر داشتن علمی وافر فیلسوف هم هست، لذا از دیدگاه فلسفی وارد فقه شده و در نتیجه کتابش با وجود حجم اندک بسیار مفید است. به عنوان مثال ابتدا می‌گوید: علما اختلاف کرده‌اند که آیا تیمّم با مطلق وجه الأرض هم صحیح است، یا حتماً باید با خصوص تراب باشد؟ بعد می‌گوید: سبب اختلاف این است که در این‌جا یک روایت هست که یک عده آن را قبول کرده و گفته‌اند: ... و یک عدّه هم قبول نکرده و گفته‌اند: ... (الباب الخامس: فی ما تصنع به هذه الطهارة، وفیه مسألة واحدة، وذلک أنهم اتفقوا على جوازها بتراب الحرث الطیب واختلفوا فی جواز فعلها بما عدا التراب من أجزاء الأرض المتولدة عنها...، والسبب فی اختلافهم شیئان: ... [بدایة المجتهد ونهایة المقتصد، ج 1، ص 61])، یا مثلاً در این مقام روایتی وجود دارد و چنین اقتضایی کرده و عدّه‌ای این‌طور گفته‌اند، امّا قیاس اقتضای دیگری کرده و در نتیجه دستۀ دوم نظر دیگری را اتّخاذ کرده‌اند. کتاب او علی‌رغم آن‌که همۀ مباحث را پوشش نمی‌دهد، امّا روش خوبی را در پیش گرفته است.

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه 25/ 8/ 1384)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

فقه خلاف :: دروس استاد عرفانیان