دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

قواعد عامه در باب مکاسب 13

چهارشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۸، ۰۷:۴۹
«ثمّ التجارة(1) فی جمیع البیع والشری بعضِهم من بعض، ثمّ الصناعات فی جمیع صنوفها». صناعات در این جا به یک معنا آمده، امّا بخش صنعت و تکنیک به اصطلاحِ الآن هم در اقتصاد فعلی خودش یک بخش مستقلّی است و جای خاصّی دارد، بلکه بخش صنعت الآن در بعضی از اقتصادها ـ مثل اقتصادهای مارکسیستی که روی صنایع و کارهای تولیدی بیش‌تر حسّاس‌اند ـ خیلی اساسی‌تر است.

 «ثمّ الإجارات فی کلّ ما یحتاج إلیه من الإجارات». این اجارات که در این اصطلاح آمده در معادل اصطلاح  اقتصادی فعلی وسیع‌تر است ـ یعنی: شامل بعضی از بخش‌های تولیدی که امروزه اصطلاحاً به آن خدمات می‌گویند ـ مثل هتل‌داری و تاکسی و رانندگی و... ـ هم می‌شود که یکی از بخش‌های مهمّ اقتصاد جامعه است، البتّه این اجارات که در این جا آمده مرادف با خدمات در اصطلاح اقتصادی ما نیست، بلکه از آن وسیع‌تر است.

«وکلّ هذه الصنوف تکون حلالاً من جهة وحراماً من جهة، والفرض من الله علی العباد فی هذه المعاملات الدخول فی جهات الحلال منها والعمل بذلک الحلال واجتناب جهات الحرام منها».

«تفسیر معنی الولایات»(2). روایت از این جا وارد تفسیر ولایت شده است و مراد از ولایت ادارۀ جامعه است ـ یعنی: آن بخشی که به ادارۀ جامعه برمی‌گردد.

(حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی موسوی، خارج فقه، 9/ 9/ 1384)

...........................................................................................................

(1) چنان که خواهیم گفت: تجارت در اصطلاحات این جا به یک معناست، در بعضی اصطلاحات عرفی به یک معنا و در اصطلاحات اقتصادی به معنایی دیگر.

(2) کلمۀ «ولایة» یا این‌که به فتح «واو» و کسر آن هر دو به یک معناست، و یا این‌که به فتح «واو» به معنای محبّت است و به کسر آن به معنای اداره و سلطۀ سیاسی. اگر این فرق‌گذاری صحیح باشد، بالطبع باید لفظ «الولایات» را در این جا به کسر «واو» خواند.

البتّه شاید نتوان قناعت نفسی پیدا کرد که این فرق‌هایی که در زبان عربی بر اثر کسر و فتح و امثال آنها می‌آید ثابت باشد. این قبیل موارد اگر مربوط به تفنّن و اظهار فضل علما نباشد، احتمالاً‌ به اختلاف لهجه برمی‌گردد. بنابراین اصل این مطلب در زبان عربی خیلی روشن نیست و بر فرض تمام بودن این مقدّمات ثبوتش در زبان فارسی مشکل است؛ چرا که در زبان عربی و پاره‌ای از زبان‌های سامی ـ مثل عبری ـ افادۀ معانی گوناگون با هیآت مختلف ـ مثل هیئت اسم فاعل، اسم مفعول و امثال آن است ـ، امّا در زبان فارسی و بیش‌تر زبان‌های هند و اروپایی افادۀ معانی مختلف با پسوند و پیشوند ـ مثل کار و کارگر و کارفرما و کارگاه و ... ـ صورت می‌گیرد و خود هیئت کلمه را نمی‌شکنند.


#اصول

#فقه

#قواعد عامه

#مکاسب

#قواعد عامه در باب مکاسب

#اولین قاعده عامه

#حدیث تحف العقول

#تشریح متن حدیث و بیان فواید موجود در آن

قسمت سوم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

قواعد عامه در باب مکاسب 13 :: دروس استاد عرفانیان