دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

کانال تلگرام دروس استاد عرفانيان

صوت دروس در ایتا

نرم افزار اجرای فایل ها

نرم افزار دانلود فایل ها

آخرین بارگذاری دروس

ابزار کار آمد

آخرین نظرات

پربیننده ترین مطالب

آخرین مطالب

۱۰۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اصول» ثبت شده است

عرض شد که: در کتب اصولی اصحاب متاخر ما بحث حجج و امارات و اصول عملیه به عنوان دو بحث اساسی در اصول قرار داده شده. در کتب اصول قدیم ما ـ یعنی قبل از شیخ انصاری؛ مثل کتاب‌های «مفاتیح» و «مناهج» ـ و کتاب‌های اصولی که قبل بوده (فصول و حاشیۀ «معالم») و تا کتاب‌های مثل علامه منهج بحث به این صورت مطرح نبوده که مثلاً بحثی را به نام حجج و اَمارات قرار بدهند و بحثی را هم به نام اصول عملیه. بله، بحث «تعادل» (یا «تعادل و ترجیح»، یا «تعادل و تراجیح»، یا «تعادل و تراجح»، یا «تعارض ادله»، یا «تعارض») را در کتب اصول اهل سنت مفصل متعرض شده‌اند و در کتب اصول ما هم بعد از مرحوم علامه مباحث تعارض به شدت بیشتری مطرح شد.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۱۰
سیدرضا

در ابتدای کار خود مرحوم شیخ چهار رساله نوشته بودند ـ لذا معروف به «رسائل» شد ـ: یک رساله به‌نام «حجّیّة المظنّة»، یکی به عنوان «رسالة فی البراءة‌ والاشتغال» (یا «رسالة البراءة والاشتغال»)، یک رساله هم در استصحاب‏ («الرسالة الاستصحابیّة»، یا «رسالة‌ الاستصحاب») و یک رساله هم به‌عنوان «تعادل و ترجیح». در «حجّیّة المظنّة» هم بحثی راجع به حجیت قطع دارند و بعد هم وارد حجیت شده‌اند.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۲۱
سیدرضا

مرحوم شیخ ـ قدّس الله نفسه ـ به حسب ظاهر در کتاب «رسائل» بحث حجج را ابتداءً به‌اصطلاح خودشان با حجت ذاتی (قطع) شروع می‌کنند و بعد حجت اعتباری (ظن معتبر) و بعد هم شک که مجرای اصول عملی است. لذا طبق همان تعبیر مشهورش مقاصد بحث حجج و اَمارت و اصول را در 3 بخش قرار می‌دهند و حجت هم به قول آقایان یا ذاتی است و یا منجعله (حجت جعلی یا حجت اعتباری که ظن معتبر باشد)(1) و اصول عملیه که در ظرف شک هستند. البته شیخ مقصد اول را در قطع قرار داد و مقصد دوم را در ظن و مقصد سوم را در شک. بعدها اصولیین مقصد اول و دوم شیخ (قطع و ظن) را جمع کردند که شد حجج و اَمارات و سومی را هم تنها آوردند که شد اصول.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۲۰
سیدرضا

شیخ انصاری ظاهراً در حدود سنین 44 ـ 45 سالگی این «رسائل» را تالیف فرموده‌ و به ذهن می‌آید که چون قلم ایشان در کتاب یک‌نواخت است متقارب باشد و شاید مثلاً قسمت استصحابش را کمی زودتر نوشته باشد. البته بدون شک شیخ در آن سنین هم انصافاً دارای شخصیت علمی بوده. مثلاً قبل از شیخ ما استاد ایشان مرحوم ملا احمد نراقی کتابی به نام «مناهج الأُصول» دارد که انصافاً وقتی انسان با کتاب‌های شیخ مقایسه می‌کند انصافاً باید قبول کرد که شیخ ـ غیر از جهات معنوی و روحی و جهات تقوایی و ورع و سلوک خاص خود که داشته ـ خیلی قوی است و در بخش اصول هم انصافاً خداوند متعال یک نورانیت خاصی به ایشان داده.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۱۹
سیدرضا

در اصول چون ابداعی هستند حدالعلم شما را حساب و طبق حدالعلم شما انجام می‌دهند. برخلاف امارات که در آنها تعامل شما با واقع است.

پس اصولی که ما در این جا داریم منحصر به تخییر و اصاله الاحتیاط می‌شود. عده‌ای از علمای اصولی ما اصاله التخییر را جاری نمی‌دانند و می‌گویند: لابدیت عقلیه است و جای اصاله التخییر نیست، که ان شاء الله توضیحش را در محل خودش عرض خواهیم کرد که: جاری است و اشکالی ندارد. البته چون در باب اصاله التخییر دوران بین محظورین است و موارد ابتلا به آن خیلی کم است، عمده احتیاط است و باید دید آیا احتیاط قائم مقام علم می‌شود یا نمی‌شود؟ که سه احتمال هست...

برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۱۲
سیدرضا

بله، اصول غیرتنزیلی در احکام جاری می‌شوند؛ چراکه اصول غیرتنزیلی (کاری به حکم ندارند و) نمی‌گویند: این واجب است، بلکه مثلاً می‌گویند: چون شک تو در اطراف علم اجمالی است احتیاط کن.

به نظر ما مفاد اصاله البراءه این است که همین که دلیلی بر حرمتِ کاری پیدا نکردید، تنجز پیدا نمی‌کند، و وقتی تنجز پیدا نکرد عقوبت ندارد. البته آقایان به حدیث رفع تمسک کرده و نامش را برائت شرعی گذاشته‌اند. به اعتقاد ما حدیث رفع و غیر آن یا سنداً یا دلالتاً و یا از هر دو نظر قصور دارند. ما تنها برائت عقلی را قبول کردیم، و چند بار هم توضیح دادیم که: برائت عقلی اصل نیست. به‌علاوه برائت عقلی عقلی هم نیست. عقلایی است و ربطی به عقل ندارد.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۱۱
سیدرضا

البته نکتۀ فنی بحث این مقدار نیست، بلکه این است که ما اصلاً در شبهات حکمیۀ کلیه اصل محرز را قبول نکردیم؛ یعنی این بحث ـ که آیا اصول محرز قائم مقام قطع می‌شوند یا نه ـ تنها در شبهات موضوعیه معنا دارد و اصولاً تمام اصولی که به عنوان اصول محرز داریم ـ آن هم اگر قبول کردیم استصحاب در شبهات حکمیه جاری می‌شود ـ هیچ کدام جز استصحاب در شبهات حکمیه جاری نمی‌شوند. توضیح این‌که...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۴۱
سیدرضا

این که آقایان فرمودند: «اصول تنزیلی و امارات قائم مقام قطع می‌شوند و اصول غیرتنزیلی نمی‌شوند»، انصافاً درست و قابل قبول است، لکن نکتۀ دیگر این است که این بحث در جایی است که ناظر به حکم فرعی کلی باشد و حکم‏ فرعی کلی بحث اصول است و اصولی را که در شبهات موضوعیه جاری می‌شوند در علم اصول نیاورده‌اند. مثلاً چهار اصل استصحاب و برائت و اشتغال و تخییر را چون در شبهات حکمیه جاری می‌شوند در اصول ـ که مباحث کلی است ـ آورده‌اند، اما اصاله الطهاره یا قاعدۀ ملک، قاعدۀ ید و قاعدۀ تجاوز، گفته‌اند: این‌ها ربطی به اصول ندارد.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۳۸
سیدرضا

بنابراین اگر قطع پیدا کرد این خمر است و خورد، حد بر او جاری می‌شود. بیّنه آمد که خمر است و خورد، باز هم حد بر او جاری می‌شود. حتی اگر خمریت مایعی با استصحاب هم ثابت شد و خورد، حد بر او جاری می‌شود؛  چرا که استصحاب تنزیلی است و می‌گوید: این خمر است. «فإنّک کنت علی یقین من وضوئک»؛ یعنی من دارم وضو را می‌بینم و تو هنوز وضو داری. نمی‌گوید: کاشف هست. سرّ این‌که دربارۀ استصحاب بحث کرده‌اند که آیا جزء امارات است یا جزء اصول همین است که دیده‌اند انکشاف آمده، امّا کاشفش نیامده و معنا ندارد که انکشاف بیاید و کاشف نیاید و اگر این تحلیل مرحوم نایینی درست باشد، استصحاب جزء اصول است، لکن به این معنی. اما مثل مرحوم آقای خویی استصحاب را جزء امارات می‌دانند و البتّه ایشان در امارات تفصیل قائل شده‌اند که امارات جهت کشف دارد یا ندارد. البته مرحوم استاد (انکشاف در امارات را) واقعی گرفته‌اند و لذا اصلاً می‌گویند که: نحو اماره است. ما معتقدیم در قطع انکشافش واقعی است، در این جا ابداعی است.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۳۷
سیدرضا

ما که درس مرحوم آقای بجنوردی (قده) می‌رفتیم مطلبی که ایشان از مرحوم نایینی نقل کردند با این‌که در تقریر آمده فرق می‌کند. احتمالاً یا مثلاً سماعاً از مرحوم نایینی شنیده‌اند و یا در دوره‌های اخیر مرحوم نایینی فرموده‌اند، که:

بر اساس تحلیلی که می‌کنیم، در پیش عقلا اگر انسان علم پیدا کند، چهار جهت برای او پیدا می‌شود:

1. یک صفت خاص که قائم به نفس است و مثلاً در ظن نیست. ظن چیز دیگری است و تردید چیزی دیگر.

2.  کاشفیّت؛ یعنی این صفت ارتباطی با واقع دارد و واقع را برای شما کشف می‌کند.

3. انکشاف الواقع؛ یعنی این‌که این راه دارد به واقع و واقع برای شخص منکشف است و دیده می‌شود. این غیر از کاشفیّت است.

برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۱۶
سیدرضا

گفته‌اند: در جایی که قطع به‌نحو طریقی است، اگر قطع پیدا کنید، یا بیّنه (اماره) ای باشد، یا یکی از اصول تنزیلی(1)  (فرقی نمی‌کند و تکلیف منجز است)، امّا اگر اصل غیرتنزیلی باشد، اصل غیرمحرز قائم مقام علم یا اماره نمی‌شود.

نکتۀ فنّی بحث طرح اوّلیّه‌اش این است که: مفاد اصول عملیّه مفاد کشف نیست. توضیح این‌که: طریقیت قطع به قول آقایان ذاتی و بلکه ذات آن است. امارات هم جنبۀ کشف از واقع دارند و مثلاً شارع آن کشفشان را تام قرار داده. پس شما گاهی واقع را می‌بینید (مثلاً قطع دارید این شراب است)، و گاهی بیّنه قائم شده که شراب است. امّا اصول عملیّه ـ چه تنزیلی باشند و چه غیرتنزیلی ـ جری عملی (وظیفۀ عملی) هستند و در آنها کشفی وجود ندارد.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۱۴
سیدرضا

مثال دیگر: اگر در عبارت یا روایتی آمد که: «ملاقی نجس نجس است»، وقتی که به واقع خارجی نگاه می‌کنیم می‌توانیم 4 حالت را تصویر کنیم


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۱۳
سیدرضا

آنچه که ما الآن در لسان آیات و روایات به عنوان علم (=یقین = قطع = عناوینی از این دست) داریم بالای نود و شش درصدش ناظر به قطع طریقی است و قطع موضوعی در لسان ادله خیلی کم است.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۴۴
سیدرضا

در مثل «إن خاف علی نفسه الرمد» این طریقیت دارد و اضافه بر آن یک صفت نفسانی هم دارد که حالت خوف و قلق و اضطراب است. یا مثلاً در سلوک طریق مخوف که راه می‌رود و می‌ترسد که دزد بیاید اموالش را بگیرد یا حیوان درنده‌ای به او حمله بکند، می‌داند که یک واقعی هست ـ پس این می‌شود طریقی ـ و در عین حال انسانی که در حال خوف است، اضطراب و حرج و ضیق نفس دارد. حال ممکن است انسان یک راهی را برود و حالت خوف در نفسش باشد، اما سارق و دزدی نباشد، گرگ هم نباشد. فقها و اصولیین حواسشان جمع بوده و گفته‌اند: علم را در اصول می‌آوریم و مثل خوف را در فقه می‌گذاریم، که مثلاً اگر خیال می‌کند که روزه برایش مضر است و چشم‌درد می‌گیرد، اما روزه گرفت و چشم‌درد نگرفت، یا راه را که طی کرد حالت خوف و ناراحتی داشت، اما آن دزد یا آن گرگ نبود... .


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۰۱
سیدرضا

در بحث قطع طریقی و موضوعی مرحوم شیخ می‌خواهند بفرمایند: ما وقتی به لسان روایات مراجعه می‌کنیم، دو جور علم در روایات می‌بینیم...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۰۰
سیدرضا

در بعضی از کتب قبل از شیخ مثل «مفاتیح»، مبحث قطع به عنوان مقدمۀ بحث حجیت آورده شده بود، لکن دیگر بعدها به‌تدریج به صورت یک مقصد در آمد. این مطلب هم که قطع مطلقاً (از هرکسی در هر جهتی و به هر چیزی تعلق بگیرد) در اعتبارات قانونی حجت باشد، روشن نیست و خود مرحوم صاحب «مفاتیح» (مرحوم سید محمد مجاهد) که قبل از شیخ بودند، موضوع بحث را این قرار دادند که مجتهد اگر قطع را در ادله کرد و قطع پیدا کرد، قطع بر او حجت است.(1) آخرش هم می‌گویند: و بالجمله، عقلا اعتنا نمی‌کنند به خلاف قطع، کسی از علما نیست که بگوید: اگر قطع پیدا کردی، مثلاً بگوییم: به این عمل نکن.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۵۸
سیدرضا

گاهی نداشتن تصوری صحیح از صورت مسئله انسان را فرسنگ‌ها از مقصد اصلی دور می‌کند. این امر البته برای بزرگانی مانند مرحوم آیت الله العظمی خویی و اعاظمی در مستوای ایشان متصور است و امیدوارم حضراتی که در همین عوالم خودمان سیر می‌کنند و با اعتماد به نفسی مثال زدنی خود را مجتهد می‌دانند یک وقت آنچه را گفته شد به خود نگیرند.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۵۶
سیدرضا

در دو دلیل "أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ" و «نهی النبی عن بیع الغرر» بر اساس تفکر رایج بیع غرری موضوعاً بیع است و چون نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از آن نهی فرموده تخصیص خواهد بود، اما بحث سر این است که این واقعاً تخصیص است یا می‌شود جور دیگر معنا کرد؟


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۸ ، ۰۲:۰۴
سیدرضا

به سنّ و سال من که می‌رسید احساس می‌کنید مانند شمشیری دو لبه است. از یک طرف مانند یک آلبوم عکس شده و برای هر موضوعی لااقل خاطره‌ای در ذهن دارید و از طرف دیگر مدام با خود می‌گویید:

گفتی مرا: «پیر شوی!»، ای پدر! بیا/ نفرین که در لباس دعا کرده‌ای ببین


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۸ ، ۰۱:۵۵
سیدرضا

در اراضی خراجیه ظاهر ادله آن است که ائمه تا (سر کار) بودند خراج می‌گرفتند و حال آن که الآن اصلاً این طور نیست. وقتی که آمدند عراق را ارض خراجی کردند 36 میلیون جریب از بصره تا نزدیک تکریت را با وسایل آن روز اندازه‌گیری کردند و عده‌ای از زمین‌ها دوروبر مدائن و از نظر ارزش کشاورزی خیلی ناب بودند...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۸ ، ۱۰:۲۹
سیدرضا

در اولین روایتی که در باب تعارض از امیر (علیه السلام) در باب اختلاف الحدیث داریم (که در میان صحابۀ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هم این بحث به عنوان اولین صحابی از ایشان نقل شده) حضرت فرمودند: این اختلاف در حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) 3 صورت است...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۸ ، ۲۳:۳۶
سیدرضا

یکی از بحث‌های مطرح و خیلی معروف بین اعلام این است که آیا اوامر و تکالیف (خطابات) متعلق به افرادند یا متعلق به طبیعت؟ ما عرض کردیم: ظاهراً اصلاً بحث بی‌معنا و معلوم است امر همیشه به طبیعت می‌خورد؛ یعنی به کلی می‌خورد. اگر در خارج وجود پیدا کرد تا بخواهد فرد بشود، اصلاً امکان ندارد امر به آن بخورد، تحصیل حاصل است.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۸ ، ۰۰:۰۳
سیدرضا

در کلمات علمای ما گاهی «اصالة الحل» هست و گاهی «اصالة الطهارة»، گاهی قاعدۀ حل هست و گاهی قاعدۀ طهارت و این توضیح را کراراً عرض کردم که در کلمات علما حس نکردیم که فرقی بین این دو (اصل و قاعده) باشد و مثلاً اصالة الطهارة را با قاعدۀ طهارت یکی گرفته‌اند، لکن عرض کردیم: بد نیست یک اصطلاحی بگذاریم: قاعده را در جایی بگوییم که حکم واقعی است و اصالة را در جایی که حکم ظاهری است، تا این دو با هم فرق کنند.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۸ ، ۰۲:۳۴
سیدرضا

روایت داریم: «القرعة لکل أمر مجهول» یا «لکل أمر مشکل». مرحوم آقاضیا فرموده: اگر «مجهول» باشد، یعنی واقعیتی دارد اما ما به آن علم نداریم. «مشکل» هم یعنی خودش در واقع مشکل دارد و واقعش روشن نیست؛ مثلاً در خنثای مشکل نحوی از وجود هست که ذاتاً و ماهیتاً معلوم نیست مرد است یا نه.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۸ ، ۱۳:۰۷
سیدرضا

ملا محمدامین استرآبادی که به تمسک مجتهدین به اجماع حمله می‌کند خودش دو مورد را استثنا می‌کند: یکی جایی که بین قدمای اصحاب مشهور باشد. آقای بروجردی این را به عنوان اصول متلقاة مطرح فرمودند...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۸ ، ۱۰:۳۶
سیدرضا

اهل سنت به خاطر آیۀ نبأ ("إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا" [سورۀ حجرات، آیۀ 6]) دنبال خبر عدل‌اند و از زمان علامه هم عده‌ای از شیعه دنبال خبر عدل افتادند، اما بسیاری مانند مرحوم نایینی دنبال خبر ثقه‌اند. ما هم که کراراً عرض کردیم: دلیلی بر حجیت خبر نداریم...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۸ ، ۱۰:۱۲
سیدرضا

اجمالاً باید دانست که بر خلاف تصوّر افرادی که ولایت فقیه را مثل ولایت بر مجانین به حساب آورده‌اند یا کسانی که در جواب، آن را ولایت بر عقلا دانسته‌اند، اصلاً در بحث ولایتِ اجتماعی، صنف، طبقه، فرد و خصوصیّات ملاحظه نمی‌شود؛ چرا که طبیعت ولایت فقیه غیر از طبیعت ولایت بر مجنون است.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۸ ، ۰۸:۱۵
سیدرضا

«وهی جهتان. فإحدی الجهتین من الولایة ولایةُ وُلاة العدل الذین أمر الله ـ سبحانه وتعالی ـ بولایتهم وتولیتِهم علی الناس»(1) . طبعاً بحث ولایت وُلاة عدل، در مفهوم به‌اصطلاح اسلامی‌اش، در کلّ جهان اسلام وسیع‌تر از این مقدار است. این در تصوّر شیعی است که ولایت منصوب از جانب خداست و اصولاً‌ ولایت از غیر جهت خداوند متعال متصوّر نیست؛ یعنی: یا باید خود خدا نصب کند، یا ولیّ خدا.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۸ ، ۰۸:۰۳
سیدرضا

«وِلایة» یا «وَلایة» به‌طوری که عدّه‌ای از اهل لغت ـ از جمله راغب اصفهانی ـ نوشته‌اند از مادّۀ «وَلِیَ» ـ به معنی پشت سر چیزی آمدن ـ است. راغب اصفهانی در کتاب «مفردات» در تفسیر «وَلِیَ» گفته است: الولاء والتوالی أن یحصل شیئان فصاعداً حصولاً لیس بینهما ما لیس منهما (مفردات غریب القرآن: 533). بدین ترتیب مثلاً‌ ولیّ الله کسی است که درست پشت سر اراده و امر و نهی الهی حرکت کند و بین او و خدا هیچ چیز ـ اعمّ از دنیا، زن، فرزند و اعتبارات ـ فاصله نشود.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۸ ، ۰۷:۵۳
سیدرضا

«ثمّ التجارة(1) فی جمیع البیع والشری بعضِهم من بعض، ثمّ الصناعات فی جمیع صنوفها». صناعات در این جا به یک معنا آمده، امّا بخش صنعت و تکنیک به اصطلاحِ الآن هم در اقتصاد فعلی خودش یک بخش مستقلّی است و جای خاصّی دارد، بلکه بخش صنعت الآن در بعضی از اقتصادها ـ مثل اقتصادهای مارکسیستی که روی صنایع و کارهای تولیدی بیش‌تر حسّاس‌اند ـ خیلی اساسی‌تر است.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۸ ، ۰۷:۴۹
سیدرضا

«فقال (علیه السلام): جمیع المعایش کلّها من وجوه المعاملات فی ما بینهم». این «من» بیان همان معایش است. «ممّا یکون لهم فیه المکاسب». باز «من» «من» بیانیّه است ـ یعنی: «ما یکون لهم فیه المکاسب»


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۸ ، ۰۷:۳۸
سیدرضا

نکتۀ آخر راجع به این حدیث آن است که چون خیلی مفصّل است، ممکن است به ذهن کسی خطور کند که شاید این از کلمات فقها بوده و اصلاً حدیث نباشد...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۴۹
سیدرضا

و امّا دربارۀ شواهد خود کتاب باید گفت: این کتاب با این وصف که شش قرن در اختیار ما نبوده و مؤلّفش مجهول است و به صورتی واضح نمی‌دانیم که بوده و در کجا بوده، انصافاً خوب سالم مانده و همان تعبیر که مرحوم شیخ حسین بحرانی کردند (لم یسمح الدهر بمثله) تعبیر به‌جایی است؛


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۸ ، ۰۸:۴۹
سیدرضا

اوّلین کسی که آمده و قدری توقّف کرده، مرحوم حاجی نوری است. ایشان با وجود مشرب وسیعی که در روایات و مصادر و ... دارد و خیلی چیزها را درست کرده، در خاتمۀ «مستدرک» شرحی دربارۀ کتاب «التمحیص» داده که این کتاب حجّت است...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۸ ، ۰۸:۳۱
سیدرضا

اصولاً باید دانست در میان میراث‌های قدیم شیعه از شخصی به نام ابن‌شعبه در میان بزرگان اصحاب نامی به چشم نمی‌خورد؛ یعنی: هیچ‌یک از کتاب‌های «رجال شیخ»، «فهرست شیخ» و «فهرست نجاشی» از او اسمی نبرده‌اند و بر خلاف مرحوم شیخ حسین بحرانی که...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۸ ، ۰۸:۱۵
سیدرضا

از سال‌های حدود 1000 و تقریباً بعد از مرحوم محقق اردبیلی - که فقه را مجدّداً به هم ریخت و با به کار بردن عبارت «وکأنّ دلیله الإجماع» در کتاب «مجمع الفائدة» در صدد فتح بابی برای مناقشه برآمد...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۳۳
سیدرضا

البته این شهرت ابتدا در فقه آمد؛ مثلاً علاّمه در مختلف ابتدا مطلبی را می‌آورد و سپس می‌گوید: « لنا أنّه مشهور »؛ یعنی اصلش را شیخ در «مبسوط» گفته و تا 200 سال بعد علما هم موافقت کردند و در نتیجه مشهور شد.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۸ ، ۰۴:۲۱
سیدرضا

مرحوم علاّمه در کتاب‌های خود در جایی که می‌خواهد استدلال بیاورد وقتی این فقه تفریعی را نقل می‌کند، یا می‌گوید: «لنا أنّه مشهور» و یا می‌گوید: «إجماعاً»؛ یعنی...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۴۵
سیدرضا

مرحوم شیخ طوسی بر اساس جهاتی - که در جای خود توضیح خواهیم داد - اضافه بر فقه مأثور، صلاح در آن دیدند که فقه شیعه را به‌نحو تفریعی هم تدوین کنند و غیر از فقه خلافی که دارند و فقه مأثور که در کتاب «نهایه»ی ایشان است، از آن حدودی که در روایات هست خارج شوند. در نتیجه...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۵۱
سیدرضا

تذکر این نکته ضروری است  که چون در مکتب بغداد بنا شد تعبّد صرف به روایت نباشد ـ بلکه به شواهد برگردند ـ و یکی از مهم‌ترین شواهد تلقّی به قبول بود ـ که اصطلاح اجماع را درست کرد ـ و از آن جا که...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۳۴
سیدرضا

از سال‌های 240 و 250 و سپس اوج آن در سال 300 به بعد، دعوای اجماع بین اصحاب بغدادی ما شروع می‌شود و آخرین حدّ آن مثل کتاب «غنیة النزوع» ابن‌زهره است؛ یعنی در کتاب‌هایی که بر اساس مکتب بغداد نوشته شده (مثل «مجمع البیان» طبرسی، کتاب مرحوم قطب راوندی در آیات الأحکام، کتاب‌های سید مرتضی، ابن‌برّاج و ابن‌ادریس) دعاوی اجماع به‌وفور یافت و مراد جدّی وثوق به حکم الله بودن آن است.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۰۶:۰۲
سیدرضا

در واقع از سال 150 ، 160 و 170 به بعد بیش‌تر مرحلۀ تنقیح میراث‌های ماست که بنا شد این میراث‌های 50 ساله تنقیح شود، که این کار به چند شکل انجام گرفت.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۵۶
سیدرضا

علمای قم و خراسان و... کمتر چنین می‌کردند و هر چه دورتر می‌شد (مثل کشّ و سمرقند) سبک اخباری‌گری ما ظهور و بروز بیش‌تری پیدا می‌کرد.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۱۲
سیدرضا

کوتاه سخن این‌که در این مرحله علمای بغداد در اثر شرایط زمانی (سهولت اتّصال به مکّه و مدینه و مساعد بودن زبان عربی) بیش‌تر به نقّادی روایات پرداختند و این امر منجر به پیدایش دو دسته روایت شد که به یک دسته عمل می‌شد و دستۀ دیگر طرح می‌گردید.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۸ ، ۰۸:۲۰
سیدرضا

بغداد شهری بزرگ و پایتخت بود و تدریجاً رشد سریعی پیدا کرد. بعد از تأسیس بغداد و به خصوص زمان حضرت موسی بن جعفر و امام رضا (علیهم السلام) و تدریجاً بیش‌تر با رشد بغداد بزرگان متکلّم شیعه - مثل یونس بن عبد الرحمن، ابن ابی‌عمیر، هشام بن سالم، هشام بن حکم و صفوان - به بغداد می‌آیند و حدیثی که پایه‌های اوّلیّه‌اش در کوفه یا در بصره بود به بغداد آمده و تنقیح می‌شود.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۹:۱۵
سیدرضا

نحوۀ دیگر اجماع در واقع نوعی تلقّی به قبول است. به‌عنوان مقدّمه باید دانست ـ چنان که در بحث‌های مربوط به کتاب «فقه الرضا» خواهیم گفت ـ میراث‌های اصحاب ما اصولاً سه مرحله دارند...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۲۵
سیدرضا

در فقه ما و در میان تراث شیعه اجماع  به طور کلّی در زمان‌های مختلف به اشکال مختلفی اراده شده، امّا متأسّفانه الآن همه را علما یک‌نواخت گرفته‌اند. با توجه به این که مرحوم شیخ در بخشی از مکاسب محرّمه و غیر آن ادّعای اجماع فرموده، هدف ما فعلاً آشنایی اجمالی با دعاوی اجماع است.


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۳۳
سیدرضا

تا این جا مشخّص شد که در فقه اهل سنّت اجماع مصدر تشریع است؛ یعنی به اعتقاد آنها فقها حق دارند جمع شوند، اجماع کنند و مثلاً  کاری را که خدا واجب کرده بود، کلّاً بردارند و این، خود، حکم الهی خواهد بود. مثلاً می‌گویند


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۲۴
سیدرضا

مرحوم شیخ در کتاب «رسائل» فرموده‌اند: لا إشکال فی رجحان الاحتیاط عقلاً ونقلاً ـ کما یستفاد من الأخبار المذکورة.

به نظر می‌رسد این فرمایش نیاز به بازنگری دارد.

حضرت آیت الله استاد مددی می‌فرمایند: 3 قسم احتیاط داریم:


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۲:۵۶
سیدرضا

مسئلۀ سومی که در مباحث خواهد آمد (سومین مصدر تشریع) و شیخ انصاری (ره) هم به آن تمسّک می‌کند اجماع است، که در پاره‌ای موارد در مکاسب محرّمه می‌گوید: للإجماع. اجمالاً باید دانست با توجّه به شواهد تاریخی موجود اجماع اصولاً به عنوان یک نیاز فرهنگی و یا دینی از همان اوایل بعد از شهادت پیغمبر(صلی الله علیه و آله) در فقه اسلامی و معارف دینی مطرح شد. نکته هم این بود که در اثر فتوحات جهان اسلام توسعه یافت و از حدود مدینه درآمدند و با دنیای جدیدی آشنا شدند و به ذهنشان رسید که این مسائل جدید را پیغمبر(صلی الله علیه و آله) بیان نکرده. برای حلّ این مشکل دو راه پیدا شد...


برای خواندن تمام متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۸ ، ۰۷:۲۲
سیدرضا

اسکرول بار


هدایت به بالای صفحه

ابزار رایگان وبلاگ

اصول :: دروس استاد عرفانیان